بادرود-پایتخت تاریخی فلات مرکزی

بادرود- چهارمین مهد گردشگری مذهبی ایران

بادرود-پایتخت تاریخی فلات مرکزی

بادرود- چهارمین مهد گردشگری مذهبی ایران

درد دل یک دانشجوی بادرودی

فکری به سرویس بادرود- تهران کنید  

«نامه وارده از یک کاربر محترم»

  سلام
من جدای از تمام بحث ها و موضوعات مربوط و نامربوط میخوام به یه مسئله ای اشاره کنم و از شما نویسنده توانای این بلاگ خواهشمندم در صورت امکان به طرح ان در وبلاگ خود بپردازید :
موضوع مسئله :رفت و برگشت به تهران !
دانشجوی لیسانس بودم که یه روز یه دعوت نامه اومد در خونمون " گردهمایی دانشجویان بادرودی " !!! بسی خوشحال بودیم و از مدتها قبل برنامه ریزی کردیم که تو همایش چی بگیم و چی نگیم و چی بخوایم و چی نخوایم !!
گذشت و همایش نه چندان باشکوهی برگزار شد و ما درخواستهامون رو مبنی بر رفع برخی مشکلات دانشجویان بادرودی مانند بازار کار ، فراهم نمودن بستری مناسب برای مطالعه و تحقیق در بادرود ( به زبون خودمونی یه کتابخونه درست درمون !! ) ، حمایت مالی دانشجویان و .... مطرح کردیم .
الان سالها از اون همایش گذشت و ما دنبال کارهای پایان نامه کارشناسی ارشدمونیم و هیچکدوم از خواسته هامون پاش رو از اون جلسه بیرون نذاشت که حداقل به گوش مسولین برسه و از اون گوش دربره !!
من به عنوان یه دانشجوی بادرودی که تو کنکور کارشناسی و کارشناسی ارشد جزو رتبهای برتر کشور بودم ، دیگه هیچ توقعی از مسئولین شهر ندارم ،
نمیخوام بستری برای کار برای من فراهم کنن که در آینده مجبور نشم تو غربت بمونم !
نمیخوام کتابخونه مجهز و سالن مطالعه بسازن تا مجبور نشم تابستونا تو دانشگاه بمونم !
نمیخوام برای انجام تحقیقام و پروژه هام ازم حمایت مالی بشه !
نمیخوام هر سال یه جلسه بذارن تا مشکلات دانشجوها رو رفع کنند !!
من هیچ درخواستی ندارم ، بحمدالله خونواده تا حد توان همه جانبه بچه هاشون رو حمایت کردند و هیچ وقت پشتشون رو خالی نکردند !
من فقط یه خواهش دارم که اگه جز از طریق مسئولین قابل انجام نبود هیچ وقت مطرحش نمیکردم !!

با عرض شرمندگی :
آقای شهردار
آقای بخشدار
آقایان مربوطه
خواهش میکنم به وضعیت رفت و آمد مسافران تهران رسیدگی کنید !
خواهش میکنم به ایستگاه قطار بادرود که بی شباهت به ایستگاه قطار ارواح نیست ، سروسامان ببخشید !
حداقل هر هفته تو یه روز مشخص یه سرویس تهران - بادرود بگذارید که ما بتونیم با خیال راحت رفت و آمد کنیم !
بادرود تا تهران همش 4 ساعت راهه ولی وقتی به مسیر دانشگاه تا ترمینال جنوب (که انصافا واسه خودشه پروژه ایه !!! ) ، ترمینال تا کاشان ، کاشان تا بادرود فکر میکنم از اومدن به خونه پشیمون میشم !!
خونواده ی من تا کی باید تا ساعت 2 نیمه شب به خاطر عدم امنیت ایستگاه قطار بادرود تو اون سرمای وحشتناک این شبها تو ایستگاه منتظر بمونن تا این قطار همیشه با تاخیر اصفهان - تهران برسه !!
تازه بلیطمون هم که مال کاشانه !!!! ما تا کی باید تو رستوران قطار بشینیم تا کوپمون خالی شه ؟

مسئولین محترم من به عنوان کسی که 6 سال پیش اسمش رو تو روزنامه زدید و به رتبه اش افتخار کردید ، و من امثال من رو آینده ساز شهر معرفی کردید ، به عنوان کسی که این افتخار مجددا سال قبل تکرار شد ، هیچی ازتون نمیخوام ولی خواهش میکنم به این "خواهش" من رسیدگی کنید ، حداقل واسه آینده شهر خوبه !!
این فقط درخواست من نیست ....
فکر کنم درخواست خیلی دیگه از بادرودیها باشه ....
متشکرم ! 

مهر ومیترا: 

قبلأ به همت دو سید بزرگوار علی حسینی واخوان ترابی سرویسهای رفت وبرگشت به تهران به گونه ای بود که حتا بسیاری از نطنزیها نیز برای تردد به بادرود می آمدند .اما افسوس که عدم حمایت جدی از بخش خصوصی در این قسمت واز سوئی عدم رسیدگی شرکت رجاء به ایستگاه راه آهن بادرود موجب گردیده که با داشتن همه توان نتوانیم بهره برداری از امکانات موجود را داشته باشیم .امیدوارم مسئولین محترم به این خواسته همشهری عزیزمان احترام گذاشته وتدبیری بیاندیشند

نظرات 2 + ارسال نظر
یه دانشجوی بادرودی بدبخت دیگه !! یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:26 ب.ظ

خانم یا آقای دانشجوی بادرودی ، بابا دمت گرم .. هر کی هستی خدا قلمت رو حفظ کنه !! با این نوشتنت دل سنگ آب میشه ولی فکر کنم دل مسئولین شهر ما از سنگ هم سخت تر باشه !!!
منم لحظه لحظه این درها رو کشیدم ...
اگه دقت کنید میبینید که بادرود هم به نوعی فرار مغزها داره !! همین رتبه های برتر شهرمون هیچکدومشون به شهر برنمیگردند و تو اصفهان و تهران و شده حتی کاشان !!!! مشغول کارند !!
حیف از این همه زحمت ...

یه دانشجویی که همان مصیبت تو رو دار پنج‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:30 ق.ظ

با سلام خدمت این نویسنده محترم دانشجو -واقعا باید حرفات رو با آب طلا بنویسند که در دل تمام دانشجویان قم و تهران و قزوین و... رو گفتی -بنده هروقت فکر رفتن به دانشگاه یا برگشت ازسمت دانشگاه به خونه میافتم بدنم به لرزه میافته و منصرف میشم‌- فقط از خدا میخوام که ماشینهای دولتی از این مسئولان سنگ دل بگیره و فقط یکبار،فقط یکبار این مسیر بادرود به تهران رو طی کنند تا بفهمند ما دانشجویان چی مصیبتی میکشیم-بیخودی نیست که اکثر دانشجویان برتر بعد از مدرک گرفتن حتی خجالت میکشند که ما بچه بادرودیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد