بادرود-پایتخت تاریخی فلات مرکزی

بادرود- چهارمین مهد گردشگری مذهبی ایران

بادرود-پایتخت تاریخی فلات مرکزی

بادرود- چهارمین مهد گردشگری مذهبی ایران

مشاهیر ادب بادرود(ملا مخلص بادی)

      

                

مخلصــا غـصه بیهـوده ایــام مخــور 


                                            می رسد بر سر تو هرچه مقدر باشد

 
غلامرضا بادی مشهور به ملا مخلص فرزند علی کلبی در سال 1262 ه ق در خانواده کوچکی در شهر بادرود متولد شد و غلامرضا از فرزندان ارشد خانواده بود.

ملا مخلص در اوان جوانی دوستدار و عاشق خاندان عصمت وطهارت بود و تزکیه نفس می نمود و شغل شریف کشاورزی داشت و روزگاری توام با کار توانفرسای کشاورزی را در پیش گرفت که نخستین گام در اظهار بندگی و عشق الهی، همان کار و تحمل مشکلات است.


از فرزندان ملامخلص، ملامحمد حسن است که از دانش کافی برخوردار بود و یکی از عارفان و عاشقان اهل بیت (ع) زمان خود بود .ملا مخلص به کار سخت و مشقت بار کشاورزی ادامه می دهد و چند بار به دستور حکام زورگوی محلی به بیگاری کشانده می شود که در آن زمان ملامخلص قطعه ای در رابطه با آن حاکم و زور گویی های او می سراید و وقتی به گوش آن حاکم می رسد مورد عفو قرار می گیرد و دیگر او رادر آن منطقه جهت کار و تلاش رایگان نمی برد.


                     ای خــدا تا کی نهند بر قامتم دیوار به پشت 


                                           مــن نـــدارم طــاقت ایـن چوب و مشت 


                     یا تو خانان ریشه کن کن  یا فقیران را  بکش 


                                               یا ظهور صاحب الامر را به ما  نزدیک  کن

 
نقل شده است که ملا مخلص، شبی از شبها جهت آبیاری به صحرا میرود (و قول متفق وجود دارد ) در آن شب زمستانی که باد سردی نیز می وزیده و هوا بسیار سرد و یخبندان بوده است ملا مخلص پس از مدتی آبیاری به علت ضعف بدنی و سرمای شدید در آب می افتد پس از دقایقی با زحمت فراوان خود را از آب خارج می کند و با تن و لباس یخ زده راه بادرود را در پیش می گیرد و خود را به حسینیه پای نخل که در نزدیکی منزل ایشان بوده می رساند در پای نخل با همان لباس یخ زده از حال می رود و بر اثر سرمای شدید بیهوش می شود در حالت خواب و بیداری با خداوند راز و نیاز می کند و خواهان رزق وروزی راحت تری از خدا می باشد در همان حال مردی خوش صورت و نیکو سیرت را در خواب می بیند که جامی را به سوی او می برد و می گوید که این جام را از دست من بگیر و بنوش . چونکه در جبین تو عشق هویداست.

 
                     ز بسم الله نبود هیچ نامی در جهان بهتر

 

                                             که باشد نام خاص قادر دادار یزدانی

 
مخلص پس از این ملاقات دگرگون شده و از حالت وحی گونه و آتشین آن دلبر زیبا و گرمی شور انگیز او ، راه وصول به سر چشمه کمال حقیقی و معرفت واقعی را باز یافت و حالتی دیگر در وی بوجود آمد و به سرودن اشعار در مدح علی و ائمه اطهار (ع) شروع نمود و زندگانی شاعری او از همین زمان آغاز شد و حدود سال 1300 ه ق .خود را وقف ارشاد مردم می کند.

ومردم وعاشقان اهل بیت (ع)در مجالس وعظ او حضور می یافتند و حتی بزرگان و حکام محلی نیز برای خوشه چینی از خرمن دانش و اطلاعات بسوی او می شتافتند . ایشان در اوایل اشعار پراکنده  می سرود و به دلیل بیسوادی کسی آنها را یادداشت نمی کرد بعدها عارف نامی و عاشقی به نام « ملا محمد یزدی » که او را « آقا» می گفتند و اهل یزد بود ودر آنجا به تحصیل و تدریس علوم دینی مشغول بود و برای ادامه تحصیلات به قم مراجعت می نموده است شبی را در بادرود میهمان ملامخلص می شود و ملا محمد یزدی در آن شب « مراد و مرشد » خود را می یابدو مدتی در مصاحبت او می گذراند و با عقاید و افکار ملا مخلص آشنا می شودوترک ادامه تحصیل در قم می کند و تحصیل علوم دینی را رها می کند ودر خدمت ملا مخلص می ماند و نذر می کند که اشعار و سروده های ملا مخلص را بنویسد و بصورت کتابی جمع آوری نماید و پس از فوت وصیت می کند که او را در نزد مقبره ملا مخلص دفن نمایند که هم اکنون در جوارملا مخلص در بادرود مدفون شده است.
ملا مخلص در بعضی از سروده های خود نام کاتب را می برد و از خداوند متعال خواهان آن است که او را سلامت دارد:

 


                     امید کاتب ای خدا نما ، زلطف خود روا 


                                                به داد مخلص حزین برس تو از ره وفا

 
و ملا مخلص در پایان عمر،کار کشاورزی را رها می کند و فقط اشعاری در مدح ائمه می سراید :

 

                     مــا را بــه جز مــدح علی نیست شعاری 


                                       تاهست به تن ، جان نزنم دست به کاری 


                     ای شــاه نجـف، ســّر خدا، حضــرت باری 


                                      دارم بــــه تــــو امیـــــد، کــه تنــها نگذاری


ملا مخلص در سن 75 سالگی در اوائل ماه صفر سال 1۳37 قمری(96 سال پیش) پس از بازگشت از سفر مشهد مقدس به دلیل بیماری «وبا» جان به جان آفرین تسلیم کرد ودر آرمستان بادرود بخاک سپرده شد


نظرات 1 + ارسال نظر
Alireza دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:27 ب.ظ

سلام با عرض خسته نباشی امیدوارم حالتان خوب باشد

من می خواهم ازد سوال بپرسم که قصه آدم کوتولو های بادرود راسته یا نه ؟اگه هست درموردش بنویس

با درود : یک عکسی فتوشاپی داخل برخی از گوشیهای همشهریان بصورت بلوتوث ارسال گردیده که آن را منتسب به وجود آدم کوتولوها در جنگلهای امامزاده بادرود میدانند . با تأسف آن قدر در عصر اتم وهوافضا ما جماعت ایرانی غرق در خرافاتیم که این افسانه را باور انگاشته ایم . نه عزیزجان آدم کوتولوها وجود خارجی ندارند وملعبه ای بیش نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد