بادرود-پایتخت تاریخی فلات مرکزی

بادرود- چهارمین مهد گردشگری مذهبی ایران

بادرود-پایتخت تاریخی فلات مرکزی

بادرود- چهارمین مهد گردشگری مذهبی ایران

تذکره الرجال

  

آن متولد سنه هزار و سیصدوچهل و شیش، آن همیشه در معرض انتقاد و کنایه و نیش، آن نیک مرد محجوب و ساکت و آرام، آن اسوه در سادگی و صفا و مرام، آن که اصفهان بود زادگاهش نه نطنز، آن سوژه در وبلاگها با کاریکاتور و جدی و طنز، آن دانش آموخته طب از دانشگاه اصفهان، آن متخصص بیهوشی و مراقبتهای پزشکی از دانشگاه تهران، آن علاقمند به ساخت دستگاه تحریک کننده عصب، آن که از انتخابش جماعتی غرق در عجب، آن عاشق شکار و کوه و تفنگ، آن محصور شده در میان جماعت صد رنگ، آن وفاکننده قولهای تیر برقی، آن که مفید بود از برای جماعت طرقی، آن که هو شد در جشنواره انار، آن که ترجیح می داد فرار را بر قرار، آن نماینده مردم طرق در مجلس هشتم، آن همیشه از انظار عمومی مهجور و گم، آن شیفته اقدامات بی صدا و صامت، آن همیشه در مجلس خاموش و مخفی و ساکت، آن سرش چون دلش صاف و ساده، آنکه بارها خبر ز افتتاح بیمارستان باد داده، طبیب محمدخان ضابط الدوله طرق ابادی ختم عمر وکالته...

گویند در خور مدح و منقبت بود و شیک پوش و باهوش و بافراست بود و کمتر در پی هیاهو و شهرت بود و جدا از درد و غم و محنت بود و در مجلس رکورددار غیبت بود و کمتر با مردم عادی همصحبت بود و نعمت نمایندگی برایش موهبت بود و ناسپاس این نیک فرصت بود و اندکی تهی از پشتکار و همت بود و به غایت باصفا و پرمحبت بود و برای تایید صلاحیت پیگیر به شدت بود و در میان مردم به ندرت بود و شایعات پیرامونش به کثرت بود و  شعارش همیشه وحدت بود و عملش با شعار در ضدیت بود و دایم با ادارات در حال کتابت بود و مسئولی در کل مشتی و بانجابت...

نقل است به اندازه موهای سرش قول تکمیل جاده بادرود- کاشان را داد و هر ماه با وزیر و سفیر ملاقات همی کرد و خبرش در بوق و کرنا بود و چون ماه به سر می رسید روز از نو و روزی از نو...

نقل است شبی طبیب محمدخان از برای زیارت اهالی بادرود در سایت جشنواره حاضر شد و چون اهالی باد چند سالی بود او را ندیده بودند، از حضورش به غایت سرحال و مست همی شدند و هم صدا نام وی فریاد همی زدند و برایش سنگ تمام گذاشتند و تا طبیب بر روی سن مستقر بود از تشویق وی فارغ نشدند و وی را حال همی بدادند تا سن را ترک کرد و به هیچ روی به آنجا باز همی نگشت...

نقل است وی را مریدی بود به غایت ارادتمند و مخلص چنانچه از تعریف و تمجید وی هیچ قصور نمی کرد و از خدماتش غرق در حیرت بود و در هر کوی و برزن که می نشست چنین می نمود که خدمت طبیب محمد خان از اول خلقت انسان تا زمان اکنون بی نظیر بوده و هیچ کس را یارای قیاس با او نیست و خلق از شنیدن این گفتار نعره ها سردادند و سر به کوه و بیابان نهادند... 

منبع: کویر بادرود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد