عکس فوق نمائی از بافت قدیم شهر و قلعه گبری بادرود در سال1345خورشیدی را نشان میدهد .عکاس این عکس زیبا هنرمند بادرودی آقای خسرو خبیری بوده است
اتمام فاز اول مرمت پرستشگاه آدینه بادرود
قبل از مرمت
بعد از مرمت
با همت اداره میراث فرهنگی وشهرداری بادرود مرمت فاز اول پرستشگاه آدینه بادرود اتمام یافت . در این طرح سقف دو ستون اصلی قدیمی معبد وگوشواره های طرفین آن با مصالح خشت خام وبه سبک قدیم بازسازی وبا پوشش کاهگل سنتی منطقه تزئین یافت .معماران چیره دست سنتی کار بادرودی چون حاج بهرام معماری وعباس بنائی در مرمت این بنای کهن همت گماردند.
پرستشگاه آدینه بادرود یکی از کهن ترین اماکن مذهبی استان اصفهان است .این بنا از این جهت ارزشمنداست که باوجود دین رسمی زرتشت در ایران در زمان ساسانیان، در این منطقه در 1700 سال پیش مذهب میترائیسم مرسوم بوده است .گرچه پیشینه مذهب میترا به حدود 3000 سال قبل ودوران ایلامیها بر میگردد ولی وجود ابنیه پرستش آناهیتا وخورشید در یک مکان از جلوه های منحصر بفرد پرستشگاه آدینه بشمار می رود وجالبتر اینکه لفظ آدینه که یک کلمه زرتشتی واز زبان قدیم ایران باستان است براین بنای شکوهمند اطلاق گردیده است .بعد از ورود دین اسلام به ایران این مکان بنام مسجد آدینه اشتهار یافت ودوستون بزرگ خشتی گلی ،محرابه های خشتی با تزئینات ساده،حوضچه آجری مربع،وبخشی از دیوارها وباروهای ستبر این پرستشگاه تنها آثار بجا مانده از این بنای کهن است .
پرستشگاه آدینه به نقل از پیشکسوتان شهر از وسعت بسیار بیشتری برخوردار بوده وآثاری از یک گرمابه خزینه قدیمی در چند صدمتری پرستشگاه در درون باغ یکی از کشاورزان شناسائی شده است.
چهارمین جشنواره اناربادرود به تعویق افتاد
طی نشست مسئولین محلی با یکدیگر در بخشداری بادرود مقرر گردید چهارمین جشنواره انار بادرود درروز پنج شنبه 20 آبان سالجاری به مدت دو روز در پارک تخت پادشاه وخانه های تاریخی بادرود برگزار گردد .یادآوری میگردد بعلت شروع ادامه عملیات ساختمانی تالار جشنواره در پارک تخت پادشاه توسط سازمان میراث فرهنگی این جشنواره که قرار بود 6 آبان اجرا شود به 20 آبان موکول گردید . .
از نکات جالب این جلسه ،عدم دعوت از شهرداری توسط بخشداری در جلسه بود این درحالی است که بخش عظیمی از زحمات اجرای جشنوارهای پیشین را مجموعه شهرداری بادرود عهده داربوده است
امیدواریم متولیان شهر با همیاری یکدیگر تلاش کنند تا بادرود امسال هم شاهد اجرای جشن انار باشد
تیم گردشگری کانون گردشگری آراد تهران ،پانزدهم و شانزدهم مهر مهمان انجمن حافظان محیط زیست بادرود بود . این تیم روز پنج شنبه عصربرای بازدید از قلعه کرشاهی عازم منطقه شد وبعد از توضیح تاریخچه قلعه توسط یکی از اعضای انجمن ، گردشگران به بازدید از قلعه پرداختند و شب هنگام با اجرای تئاتر ، کویر پیمایی شبانه ، آموزش جهت یابی و ستاره شناسی با نصب چادر در محوطه خروجی قلعه به استراحت پرداخته و صبح جمعه با اجرای چند برنامه زیست محیطی به بادرود مراجعت و از خانه های رهگشای و محقق الدوله و حمام نوغه بازدید نمودند .این تیم با اتمام برنامه ها عصر جمعه به تهران مراجعت نمود .
منبع: انجمن حافظان محیط زیست بادرودhttp://ahmzb.blogfa.com/
بادرود سرزمین مهر ومیترا
سرشته شد چو گل ما زآب وخاک باد
میان باد نشستیم هرچه باداباد
دلی به باد مباد آشیانه طوفان
سرای مهر ومحبت همیشه باد آباد
لذت دوچرخه سواری از زنجان تا مشهد درکویرسمنان را هنوزفراموش نکرده بودم که چهارشنبه عصر به اصرار یکی از دوستان وتماس ودعوت آقای سعید علیزاده پنج شنبه صبح 26فروردین ساعت 6سرقرار حاضر شدیم وبعد از احوالپرسی با دوستان وپیشکسوتان آقایان حاج فتح الله بهرامعیان وآقای آپرا وسرکار خانم مهناز مقدم وسرکارخانم تاران وآقای سیاوش انصاری به مدیریت آقای آپرا به طرف کاشان حرکت وساعت 8در ساوه بعد از صرف صبحانه به حرکت ادامه داده وباکمی اشتباه در مسیر 42 کیلومتری کاشان در کنار روستای مشهد اردهال در پای کوهی، گنبد و بارگاهی خوش منظره با کاشیکاری طلایی و گلدسته های آبی رنگ خود نمایی می کند که آنرا بارگاه سلطان علی بن محمد باقر (ع) می گویند. مراسم مشهور قالی شویان در همین امام زاده هرساله برگزار می گردد،کشیده شدیم،انگار دعوت شده بودیم در جوار امامزاده بر سر مزار شاعر ونقاش معاصر شعر نوی ایران سهراب سپهری(روحش شاد) فاتحه خوانده ودوباره به راه ادامه دادیم.
ساعت 2بعدازظهر برای صرف نهار در یکی از پارک های کاشان اطراق کردیم و سفر خود را به باد رود سرزمین مهر و میترا ادامه دادیم .باقرارقبلی که خانم تاران با آقای صولتیان داشتند ساعت 4.30میزبانان منتظر رادر امامزاده آقا علی عباس برادر امام رضا علیه السلام دیدیم .
بعد از سلام واحوال پرسی به دستور سرپرست برنامه حاج عباس صولتیان سریعا"کوله ها را دروانت مزدا جاسازی کردیم وکوله حمله ها را برداشتیم وماشیمهای خودمان را در امامزاده گذاشته وپیاده روی را با سرعت حداقل 8کیلومتر درساعت به طرف بیابان شروع کردیم سرپرست برنامه از آمادگی همراهانمان متعجب شده بودند با چایی آتشی وگرم در دل بیابان نزدیک ساعت 19.30که از قبل توسط دوستان دیگر سرپرست آماده شده بود بدر کردیم.
کم کم شفق نمایان بود و عروس جهان خورشید کویر قصد خداحافظی را داشت و ما بر سرعتمان افزوده بودیم و در آخر کار دیگر شروع به دویدن در مسیر کویری کرده بودیم.هوا کم کمک تاریک میشد و دلاور سیاهی ها بر سرزمین کویر نورافشانی میکرد تو گویی نورمنعکس شده از یار دور خودخورشید خانم را به ما ارزانی میکرد تا در سیاهی کویر به مقصد خود که قلعه کرشاهی بود برسیم.اواخر پیاده روی دوستان کویری که با ماشین مزدا ما را اسکورت میکردند در بلندی های کویر آتشی روشن کرده بودند که ما ره به ناکجاآباد نبریم وخستگی پیاده روی 27کیلومتر در دل وجانمان نماند.شب کویر تو گویی در گوشت زمزمه تنهایی و وزن سکوت را میخواند تو باید میرفتی ناخودآگاه یاد شاعر مرحوم سپهری افتادم:
روشنی را بچشیم.
شب یک دهکده را وزن کنیم، خواب یک آهو را.
گرمی لانه لکلک را ادراک کنیم.
روی قانون چمن پا نگذاریم.
در موستان گره ذایقه را باز کنیم.
و دهان را بگشاییم اگر ماه در آمد.
و نگوییم که شب چیز بدی است.
و نگوییم که شب تاب ندارد خبر از بینش باغ......
باقی مسیر را به فرموده سرپرست برنامه که حدود سه کیلومتربود را با ماشین طی کر وبه قلعه کرشاهی رسیدیم.
قلعه کرشاهای در موقعیت جغرافیایی 55/33 درجه شمالی و 06/52 درجه شرقی، واقع در جنوب کویر بندریگ، شمال شهرستان ابوزیدآباد و در نزدیکی ارتفاعات کوه یخ آب در استان اصفهان قرار دارد.
این قلعه از خشت و گل ساخته شده است و هم اکنون از آثار بر جای مانده از زمان قاجار است. این قلعه یکی از قلعه های مهم سردار حسیم کاشی یکی از راهزنان و یاغیان دوره رضا خان بوده و هنوز آثار گلوله های توپ در نبرد نیروهای دولتی و نیروهای سردار حسین کاشی در این قلعه بر جای مانده است.
درمحوطه قلعه نهرآبی واستخری که سفره چیده شده توسط خانم های میزبانان برنامه ما را پذیرا شد وآتش افروخته میزبان وهمراهان او خستگی ما را بدرکردوما با خوردن شام لذیذشکوه کویر را نظاره گرشدیم.این آسودگی خیال را مرهون خانم های میزبانان برنامه بودیم که زحمات زیادی را تحمل کرده بودند. آخرین ساعات برنامه باز با آوازهای ترکی آقای آپرا در هم آمیخت و دوستان ما را سر ذوق وشوق آورد.توضیحات آقای صولتیان در مورد گویش محلی که به فارسی اصیل یا همان فارسی دری معروف است تا ساعت 12شب ادامه داشت.
کویرها،جاذبه خاص خود را دارند واین مناطق بی روح که معیارهای انسانی را به تمسخر گرفته اند اثرعظیمی بر مشاهدات و تفکرات می گذارند دنیایی که ما در جستجویش بودیم به سان ستاره ای تنها ، بی حرکت و رها از هرگونه مسائل گذرا، فراسوی مرگ و زندگی قرار دارند . برای کسانی که با او بیگانه اند مفهومی جز بیم و هراس ندارد و در قلب کسی که با زیباییها و هراسهایش آشنا شده . شوق غیر قابل تسکین برای بازگشت دو باره جا داده است کویر کسی را که یک بار گرفتار افسونش شده باشد رها نمی کند.
کویر هرچند در سکوت وبرهوت خود اسرار بسیاری را پنهان نموده و بسیاری از وقایع تلخ و شیرین تاریخ این سرزمین را در دل خود جای داده است هنوز هم با پیشرفتهای سریع جهان ، صدای زنگ اشتران و آرامش خاطر خستگانی که در پناه آب انباری و یا کاروانسرایی اتراق نموده اند در جای جای کویر مترنم است .
( حسین نقدی بادی ، مولف کتاب یادمان کویر بادرود)
در کویر بیرون از دیوار خانه ، پشت حصار، ده ، دیگر ، هیچ نیست . صحرای بی کرانهی عدم است؛ خوابگاه مرگ و جولانگاه هول، راه ، تنها به سوی آسمان باز است !…
آسمان، کشور سبز آرزوها ، چشمهی موّاج و زلال نوازشها ، امیدها و …..انتظار! انتظار ! …سرزمین آزادی ، نجات ، جایگاه بودن و زیستن ، آغوش خوش بختی ، نزهتگه ارواح پاک، فرشتگان معصوم ، میعادگاه انسانهای خوب؛ از آن پس که از این زندان خاکی و زندگی رنج و بند و شکنجه گاه و درد ، با دست های مهربان مرگ ، نجات یابند.
شب کویر، این موجود زیبا و آسمانی که مردم شهر نمیشناسند. آن چه میشناسند شب دیگری است، شبی است که از بامداد آغاز میشود شب کویر به وصف نمیآید.
آرامش شب که بی درنگ با غروب فرا میرسد ـ آرامشی که در شهر از نیمه شب ، درهم ریخته و شکسته میآید و پریشان و ناپایدار ـ روز زشت و بی رحم و گذاران و خفه ی کویر میمیرد و نسیم سرد و دل انگیز غروب ، آغاز شب را خبر میدهد.
صبح زود با صدای صلاة آقای فروزاد همه بیدار و بعد از نماز صبح و خوردن صبحانه گشت وگذاری در درون قلعه داشتیم و دوباره سوار بر ماشین ها شدیم و 9صبح جمعه به تپه های شنی کویر رسیدیم.
آنچه در کویر زیبا می روید خیال است ! این تنها درختی ست که در کویر خوب زندگی می کند . می بالد و گل می افشاند ، و گل های خیال ! گل هایی همچون قاصدک ، آبی و سبز و کبود و عسلی ، هر یک به رنگ آفریدگارش ، به رنگ انسان خیال پرداز و نیز به رنگ آنچه که قاصدک بسویش پر می کشد و برویش می نشیند . کویر انتهای زمین است ؛ پایان سرزمین حیات . در کویر گویی به مرز عالم دیگر نزدیکیم ؛ در کویر خدا حضور دارد .
دوستان با علاقه خاصی کفش ها را از پا درآورده و بر روی ماسه ها قدم گذاشتند همان ذات طبیعی کودکانه که آن را در درون خود پنهان نموده ایم.سختی راه رفتن برروی تپه های شنی مرا یاد مردمان کویر انداخت که چگونه دراین مسیر رفت وآمد می کنند بی هیچ گله وشکایتی وما غرق در خودخواهی های ماشینی هرروزه سرزمین خود را به سوی کویر شدن بیشتر هدایت می کنیم.تنها حصار دور کویر تاغ های گز و نی های کویر می باشند که ملتمسانه شن های روان را از پیشروی باز میدارند اما چه تلاش سختی است.
تاساعت 10.30در کویر پیاده روی کرده و با دیدن کاروان شتر های بی ساربان وبچه شتر ها با نفر برهای بیابانی که در صبور و طاقت زبانزدههستند خداحافظی کرده وسواربر ماشین به امامزاده آقا علی عباس برگشتیم.
نوبت به بازدید از دیگر شگفتی محل به نام رودخانه خشک رسیده بود وقتی برای اولین بار به این آبراهه خشک مینگری خروجی قضیه را متصور میشوی که با چه شتابی رگبار ها وسیلابهای کویر خراشی عمیق در چهره صاف کویر می گذارند تا دره هایی به ارتفاع حدودا" 100متری به وجود آید که فرسایش روند و چهره ای نو در این منطقه بگیر.صعود از دیواره های طرفین رودخانه توسط بعضی از اعضا گروه ما را تا ساعت 1 به خود سر گرم کرد .
پس از بازید رودخانه خشک در مسیر کنار نهرآبی سفره ناهار لوبیا پلو خوشمزه میزبان وسبزیهای لطیف باغچه آقای محمودی به ما انرژی بخشید.
نوبتی هم باشه نوبت بازدید از نگین کویر یعنی روستای ابیانه بود که فقط با همراهی آقای صولتیان و توضیحات ایشان روستای دیرینه وسنتی که به ماسوله کویر مشهور است رفتیم.ویژگیهای منحصر بفرد آن به اعتبار معماری بومی و بناهای تاریخی پرتنوعش از روستاهای استثنایی ایران است. درباغهای مصفی زردآلو،گردو و....گشتیم و ساعت 17.30به بادرود رفتیم.
جناب محمودی ما را میهمان شام آخر کرده بودند وبا آش های محلی خانم محمودیان وخانم صولتیان که خیلی خوشمزه بود و در کنار اجاق های گلی پخته شده بود و بر روی سکوی خانه باغ آقای محمودی باقالی و چای خیلی چسبید.میزبانان وسایل را چنان جور کرده بودند که انگار فضای خانه خودمان است.آقای صولتیان بر روی صفحه سنگی اجاق که از کویر به یاد گار آورده بود با دمبه گوسفندی نیمرو درست میکرد و که مزه آن هنوز هم زیر زبانم است و املت های خانم های میزبان سبب دلبستگی بیشتر ما به مردمان این منطقه و ایمان به خلوص و مهمان نوازی کویریان شده بود که یکی دیگر از روابط انسانی را رقم زد که ناگسستنی است.
ما شب به یاد ماندنی را در خانه آقای محمودیان به صبح رساندیم و با بدرقه آقایان صولتیان و محمودی به سمت زنجان رهسپار شدیم وساعت 13.30دقیقه به شهرمان رسیدیم.
سر آخر ذکر این مطلب را ادای وظیفه می دانم که از تک تک آقایان عباس صولتیان،عباس علی اعرابی،احمد فروزاد،مجتبی اکبری وآقای محمودی و همسروخانواده آقایان وتنی چند از خانم های ورزشکار که بنام حضور ذهن ندارم یاد آوری کنم که در این برنامه چنان محبتی در حق گروه مهمان کردند که بر دلهای ما اثری ماندرگار حکاکی کرد.زنده باد مردان وزنان شیرپاک خورده دیار کویر که رسم انسان دوستی ومهمان نوازی را در دل برهوت کویر آموزش می دهند وتدریس میزبانی می کنند.
احسان هنری نیست به امید تلافی نیکی به کسی کن که به کار تو نیاید
منبع:وب سایت اورست
http://www.zanjaneverest.com/fa/content/detail/بادرود/97.aspx
چرا زاینده رود به بادرود نرسید؟
یک دهه تلاش دکتر باغبانیان برای انتقال آب از زاینده رود به نطنز وبادرود تا بدانجا پیش رفت که در مجلس شورای اسلامی در سال 1385 طرح انتقال آب زاینده رود به نطنز وبادرود برای تخصیص اعتبار به تصویب رسید . درسال 1386 که آخرین سال دوره نمایندگی دکتر باغبانیان بود طی سفر شهرستانی استاندار وقت ودر جلسه شورای اداری مرکز شهرستان یکی از مهمترین مصوبات این شورا همین طرح انتقال آب زاینده رود بود .متعاقب آن با اعتبار تخصیصی مجری این طرح عظیم به جای اداره آب وفاضلاب استان ،اداره کل آب منطقه ای شناخته شده وضمن اینکه طرح انتقال از مسیر شاهین شهر در امتداد اتوبان فعلی اصفهان-بادرود تشخیص داده شده ولی پیگیریها حاکی از آن بود که به جای صرف اعتبار در بخش مذکور سازمان آب منطقه ای به بهانه افزایش میزان آب دهی ، اعتبار خاص شهرستان را صرف مرمت وبهسازی تونل چشمه لنگان کرده واز آن تاریخ به بعد سر رشته کلاف اعتبار آبرسانی به این شهرستان کماکان گم شده است ومعلوم نیست کی پیگیر این مهم است.
در این بین چند سئوال مهم مطرح است
1- چرا از یزد تا کاشان (مسافت 370 کیلومتر) کلیه شهر ها وروستاهای این مسیراز جمله یزد –میبد – اردکان –عقدا-نائین-اردستان- زواره -کاشان از آب زاینده رود استفاده می کنند بجز نطنز وبادرود؟
2- از نماینده محترم فعلی مردم منطقه در مجلس انتظار می رود دستور پیگیری را صادر ویا چنانچه سوابقی از پیگیری موضوع وجود دارد به اطلاع مردم شریف برسانند.
3- بدنیست بدانید در طی سالهای اخیر نطنز با کمبود آب شرب مواجه ومردم بادرود هم از طعم آب شور بهره میگیرند .
4- آیا با تخصیص اعتباری نمی توان با ایجاد تصفیه خانه در مسیر آب شرب موجود بادرود قدری از املاح موجود این آب را کنترل کرد؟
5- آیا تصور نمیکنید بروز وشایعه گسترده بیماریهای معدوی وکلیوی طی سالهای اخیر ناشی از مصرف این آب پر از املاح باشد؟
تصاویر فوق نشان از کارکرد یک کولر با آب بادرود در مدت سه ماه ونیم تابستان را نشان می دهد.
سفر متین آباد /شب، ستاره، کویر
سمیرا محبعلی
-در حال گذشتن از کوچههای کاهگلی روستای متینآباد هستیم و نگاه کودکان روستا که دستانشان را سایهبان چشمان و صورت آفتاب سوخته خود کردهاند، نظارهگر ماست. اندکی که از روستا خارج میشویم اتوبوس متوقف میشود؛ ظاهراً به مقصد رسیدهایم. پایم را بر زمین می گذارم و از اتوبوس خارج میشوم، اولین حضور خود را در کویر تجربه می کنم. نگاهی به پشت سر میاندازم، دورنمایی از روستای متینآباد پیداست و در پیش رو کویر است و کویر.
سمت چپ ساختمان آجری شبیه کاروانسرا قرار دارد و در راست مزرعهای سبز که نشانی از رویش در دل کویر است. ظهر است و هوا گرم و خشک. دوستان و همکارانم نیز یک به یک از اتوبوس خارج میشوند و پیرامون خود به نظاره میایستند. دستها به سمت دوربینها میرود و هریک زاویهای را انتخاب میکنند. پس از اندکی ور رفتن با لنز دوربین و فکوس روی سوژه مورد نظر انگشتشان روی دکمه شاتر میلغزد و لحظهای از ظهر کویر را به نام خود ثبت میکنند.
اینجا اکوکمپ متین آباد است.
آفتاب داغ ظهر و چادرهایی سپید که با خاک کویر کنتراست زیبایی دارد. اینجا اکوکمپ متینآباد نخستین اکوکمپ طبیعی کشور است که از سه سال پیش حرف احداث آن بر سر زبان طبیعت دوستان و اهالی گردشگری افتاد.
مسئولان کمپ به استقبالمان میآیند. ما 10 خبرنگار هستیم که برای افتتاح فاز نخست منطقه نمونه گردشگری متینآباد نه از سر اجبار و وظیفه کاری بلکه با تعلق خاطری قریب به طبیعت و محیط زیست از تهران همسفر شدهایم و پس از طی مسافتی 6 ساعته اکنون به مقصد رسیدهایم.
پورنگ پورحسینی؛ کارشناس کاربلد طبیعتگردی که آشنای بیشتر طبیعتگردان است در بدو ورود، رفتن روی بام کاروانسرا را به ما پیشنهاد میکند تا با دیدن چشماندازهای پیرامون با موقعیت کمپ و امکانات موجود در اطرافمان آشنا شویم.
روی بام میرویم، چشمانداز فوق العادهای است، تا چشم کار میکند کویر است و کویر و کویر. نمیدانم در چه موقعیت جغرافیایی قرار داریم، به بروشوری که در اتوبوس به ما داده شده رجوع میکنم که در آن در مورد موقعیت منطقه و اکوکمپ چنین آورده شده است:
"دشت کویر یکی از بزرگترین مناطق کویری کشور است که به دو قسمت شرقی(کویر بزرگ) و غربی(کویر کوچک) تقسیم میشود. دشت کویر از ناحیه شمالی به شهرهای بیارجمند و دامغان، از سمت شرق به بردسکن، عشقآباد و طبس، از سمت جنوب به ساغند و خرائق، از سمت غرب به آران و بیدگل، قم و ورامین منتهی میشود. دشت کویر دارای مناطقی بکر و دست نخورده است. جاده آسفالته معلمان به جندق مرز ما بین کویر بزرگ و کوچک به حساب میآید. منطقه نمونه گردشگری متینآباد درست در قسمت جنوب غربی دشت کویر (کویر کوچک) و در منطقه شهر بادرود از توابع شهرستان نطنز قرار گرفته است."
بروشور را که ورق میزنم در بخشی دیگر در مورد موقعیت منطقه نمونه گردشگری متینآباد چنین آمده است:"منطقه نمونه گردشگری متینآباد از شمال به قلعه باستانی کرشاهی واقع در محدوده شهرستان آران و بیدگل، از غرب به شهر ابوزیدآباد، از شرق به امامزاده آقاعلیعباس(ع) در شهر بادرود و از شمال به روستای متینآباد از توابع بخش امامزاده شهرستان نطنز متصل است."
نگاهی دوباره به اطراف میاندازم: مزرعه، چادرهای اقامتی، ساختمان آجری دیگری که به ظاهر رستوران کمپ است، برکهای مصنوعی با نخل های اطراف آن، مزرعه پرورش شتر مرغ و محل نگهداری شترها تمام آن چیزی است که دیده می شود و پس از آن تا چشم کار میکند کویر.
همه چیز طبیعی
عکاسی بچهها روی بام که تمام میشود به سمت رستوران میرویم. مشغول خوردن غذا هستیم که واقفی سرمایهگذار این منطقه به بالای میز ما میآید و ضمن خوشآمدگویی در مورد این رستوران و غذاهای طبخ شده در آن میگوید: "به غیر از برنج و روغن زیتون تمامی موادی که برای طبخ غذا مورد استفاده قرار گرفته به صورت ارگانیک در این محوطه کشت شده یا از روستای متینآباد تهیه میشوند. در واقع تلاش ما برای ارائه غذای سالم با استفاده از مواد اولیه تازه و ارگانیک است، برای رسیدن به این هدف باید دارای دو ابزار اصلی باشیم، مواد اولیه سالم و تازه و آشپز خوب که خوشبختانه هردوی آن در کمپ وجود دارد.
ساختمان رستوران نیز به سبک سنتی طراحی شده است به طوریکه امکان استفاده از فضای بیرون و محوطه نیز در کنار تپههای ماسهای و فضای سبز اطراف با چشماندازی از کوههای کرکس در جنوب و تپههای ماسهای در شمال آن امکانپذیر است. این رستوران ظرفیت پذیرایی از 130 نفر در داخل سالن و 200 نفر در فضای بیرونی را دارد."
در فرصتی که پیش آمد از واقفی در مورد مزرعه ارگانیک و هدف از ایجاد آن سوال میکنم و او میگوید: "در این مزرعه مطلقاً از کودها و سموم شیمیایی در فرآوری محصولات استفاده نمیکنیم. کشاورزی ارگانیک با اکولوژی هماهنگ است و باعث تثبیت بافت خاک، حفظ چرخه آب، چرخه مواد غذایی و آلودگی کمتر زمین و آب و هوا میشود."
او جلوگیری از حرکت شن و ماسه و فرسایش خاک و آب، افزایش رطوبت و لطافت هوای منطقه، افزایش تولید محصولات کشاورزی، فرهنگسازی در رابطه با حفظ و تکثیر محیطزیست و فضای سبز و ایجاد اشتغال و فرهنگ کار را از دیگر اهداف ایجاد مزرعه ارگانیک عنوان کرد.
شتر؛ کشتی کویر
ساعت حدود 15 و 30 دقیقه است.در حالی که جمعیت زیادی برای مراسم افتتاحیه آمدهاند ما به سمت محل نگهداری شترها میرویم. شتر حیوان کویر است و شتر و شترسواری در لابه لای تپههای کویری از جلوههای کویر برای گردشگرانی است که به این اقلیم سفر میکنند. این خود دلیلی شده تا در نخستین اکوکمپ کویری کشور امکانات شترسواری نیز فراهم شود. آنطور که در بروشور خواندم هم اکنون 25 نفر شتر در این مکان جهت استفاده گردشگران در کمپ تربیت شده است و کاملاً آرام هستند و برای سوارکاری آموزش دیدهاند.
اینجا همه امکانات فراهم است٠
مراسم افتتاحیه با حضور جمعی از مسئولان گردشگری و استانی آغاز میشود و واقفی اطلاعات جامعتری در مورد این کمپ ارائه میدهد که به این شرح است:
"منطقه نمونه گردشگری متینآباد در سال 85 مصوب شد و امروز فاز اول کمپ مشتمل بر سوئیتهای اقامتی، رستوران، چایخانه سنتی، مزرعه ارگانیک، پرورش شتر مرغ، امکانات اقامت در چادر و امکانات رصد ستارگان، شترسواری و دوچرخه سواری به بهره برداری رسیده است. از جذابیتهای کویری منطقه میتوان به وجود تپههای شنی، گیاهان کویری و گونههای حیات وحش منحصر به فرد اشاره کرد. از دیگر ویژگیهای مهم این کمپ راههای دسترسی سریع و آسان برای رسیدن به آن است. اکوکمپ متینآباد با امکانات کاملاً مدرن با استفاده از مصالح موجود در منطقه و با رعایت استانداردها و موازین مربوط ساخته شده است. در ساخت این کمپ سعی شده است تا کمترین آسیب به محیط زیست و تنوع زیستی منطقه وارد شود و استفاده از سلولهای خورشیدی برای تامین آبگرم گردشگران بر این اساس پیشبینی شده است. علاوه بر امکانات موجود نظیر شترسواری، دوچرخه سواری، رصد ستارگان در شب و پیاده روی در کویر در آینده نزدیک نیز رالی اتومبیلهای 4WD، موتورسیکلت و سایر ورزشهای کویری راه اندازی خواهد شد."
مراسم افتتاحیه با سخنرانی سایر مسئولان، اجرای موسیقی سنتی و رقص محلی بادرودی ادامه و با پذیرایی از میهمانان با هندوانه خاتمه یافت.
غروب کویر هم جاذبهای دیگر است٠
غروب است. برای خوردن چای به چایخانه که در طبقه دوم اکوکمپ قرار دارد میرویم. چایخانه سنتی به دو ایوان وسیع که برای اجرای برنامههای متنوع از جمله پذیرایی و رصد ستارگان ساخته شده است راه دارد و بچهها در حالی که مشغول خوردن چای در استکانهای کمر باریک هستند در این دو ایوان پراکنده شدهاند و با تماشای چشمانداز زیبای ارتفاعات کرکس به صحبت مشغول میشوند و از طبیعت و زیبایی موجود لذت میبرند.
زیر نخلستان پر مهتابی کویر
در کویر زمین و آسمان بیکران است و انبوه ستارگان پر نور در تاریکی مطلق آسمان تنها چیزی است که در سکوت موجود توجه انسان را به خود جلب میکند.
ساعت از 11 شب نیز گذشته است. لبه حوضی که رو به روی ساختمان اصلی کمپ قرار دارد نشستهایم تا دقایقی در سکوت موجود ریههای خود را از هوای سبک کویر پر کنیم، که پورحسینی با شور فراوانی که هیچ نشانی از خستگی یک روز پر کار در چهرهاش دیده نمیشود بچهها را به رصد ستارگان دعوت میکند. او جلوتر میرود و دقایقی بعد نیز ما به سمت تلسکوپها که پشت چادرهای کمپ قرار دارند حرکت میکنیم. چشمک زدن چراغ قوه یکی از بچهها که زودتر به محل تلسکوبها رفته است راهنمای ما میشود. هوا کمی سرد شده است. در فاصلهای که به سمت محل رصد میرویم این بخش از یادداشت "کویر"دکتر شریعتی به ذهنم میآید و آن را زمزمه میکنم.
"شب کویر، این موجود زیبا و آسمانی که مردم شهر نمیشناسند، آن چه میشناسند شب دیگری است؛ شبی است که از بامداد آغاز میشود. شب کویر به وصف نمیآید. آرامش شب که بیدرنگ با غروب فرا میرسد، آرامشی که در شهر از نیمه شب در هم ریخته و شکسته میآید و پریشان و ناپایدار ..."
تماشای ماه و مشتری، رصد ستارگان، دیدن خوشههای آسمانی و صورتهای فلکی تجربهای جدید بود که در نخستین دقایق نهم مهرماه در دشت کویر اتفاق افتاد و در حالی که مشغول تماشای ستارگان با چشم مسلح و غیر مسلح بودیم پورحسینی سر صحبت از رقابتهای مسیه باز کرد و نحوه برگزاری این مسابقات، تعداد زیاد شرکتکنندگان که گاه به بیش از 160 نفر میرسد، داوری، سختی کار و زمان برگزاری مسابقه که از غروب آفتاب تا طلوع روز بعد ادامه دارد را برایمان تشریح کرد و سوالات ما را پاسخ گفت.
ساعت 2 بامداد است و حدود سه ساعت ایستادن روی پا بچهها را خسته کرده، شاید اگر ترس از عقرب نبود تا صبح روی شنهای کویری مینشستیم و زیر آسمان پر ستاره کویر صحبت میکردیم. به ناچار به کمپها میرویم تا خوابیدن در خنکای هوای کویر را نیز تجربه کنیم.
فردا صبح که نه، چون امروز همان فردایی است که دیروز صحبت آن بود، تنها چند ساعت برای خواب فرصت داریم و پس از آن باید کوله بار سفر خود را به مقصد تهران ببندیم و یکی از متفاوتترین سفرهای کاری خود را به پایان برسانیم، سفری که اگرچه کوتاه بود و فرصت استفاده از تمامی ظرفیتهای کویر را به ما نداد اما مطمئناً برای همیشه در ذهن ما ماندگار است./
منبع: میراث آریا :http://chtn.ir/WebForms/Fa/Article/ArticleInfo.aspx?ID=1877
خبرگزاریموج -
دفتر وزارت خارجه در اصفهان حلقه گمشدهای بود که با ایجاد آن در سال گذشته و با حضور پر رنگ خود در عرصه بین الملل توانست نقش مهمی را ایفا نماید.چاپارخانه گرماب بادرود
شاید تا بحال نام «گرم اوو» که ترجمه همان کلمه «گرم آب »باشد را شنیده باشید .این عنوانی است برای یک چاپارخانه قدیمی در 70 کیلومتری بادرود . برای رفتن به گرم آباد بهترین مسیر بادرود – آستان مقدس آقاعلی عباس –چاه عربها – کنده اربابی – چاه سرخ ومسیر انحرافی گرم آب می باشد که دقیقأ این مسیر تا بادرود 68 کیلومتر فاصله دارد .البته بدون راهنمای محلی باتوجه به عدم تابلو رسیدن به این مجموعه زیبای تاریخی تقریبأ محال است .
این چاپارخانه که برای تعویض اسبهای چاپارچیان در عهد هخامنشیان (2400 سال قبل)ساخته شده وبعدها کاروانسرائی هم بدان ضمیمه گردیده یکی از زیباترین آثار تاریخی بخش بادرود محسوب میگردد .
این مجموعه که در حاشیه کویر قرار دارد ارتباط اصلی راه یزد – تهران بوده که این کاروانسرا رابه قصر بهرام در ورامین مرتبط می ساخته است .معماری اصلی بنا از سنگ سخت کوههای اطراف است که با آجر ،جرزهای حجیمی را ساخته وبا سنگ میان جرزها را پر کرده اند . در برخی از اتاقهای مجموعه هم تزئینات ساده گچ کاری بکار رفته است .دراطراف چاپارخانه استخرهای با ملات ساروج ساخته شده اند که آب شیرین از آن برداشت می شده .
در حاشیه کارونسرا گورهای قدیمی بی نام ونشان وجود دارد که نحوه تدفین آنان نشان از وجود گورهای پیش از اسلام می باشند که بیشتر بطرف غروب خورشید دفن شده اند.
افسوس که کمترین توجهی به این مجموعه بکر وزیبا نشده وبعضإ دیوارهای ستبر ومحکم این بنا از دست بشر کنجکاو جستجوگر در امان نمانده است .امیدآنکه در ابتداء به ثبت این اثر تاریخی پرداخته وسپس به مرمت آن همت گمارند.
منبع وبلاگ باد صبا: http://soulatian.blogfa.com/