بادرود-پایتخت تاریخی فلات مرکزی

بادرود- چهارمین مهد گردشگری مذهبی ایران

بادرود-پایتخت تاریخی فلات مرکزی

بادرود- چهارمین مهد گردشگری مذهبی ایران

احداث درمانگاه توسط خیر بادرودی


به همت خیر اندیشمندبادرودی آقای حاج محمد واحدی در مانگاه خیریه در جوار آستان مقدس حضرت آقاعلی عباس(ع) بادرود ساخته می شود.

این درمانگاه در متراژ 520 متر زیربنا وبااعتبار اولیه یک میلیارد ریالی این خیر  ودر زمین 600 متری طرح جامع آستان مقدس احداث خواهد شد.

 در مراسم کلنگ زنی این مجموعه امام جمعه،فرماندار ، بخشدار وتنی چند از مسئولین منطقه حضور داشتند.

 برای این خیر بزرگوار آرزوی سلامتی را داشته ودرود می فرستیم به روان پاک جوان ناکامش مرتضی واحدی که در آبان 1388 جهان را بدرود گفت

++++++

نظر کاربران گرامی


با سلام قرار بود این کلنگ زنی در هنرستان (شهید بهشتی )بادرود اتفاق بیافتد وبجای بیمارستان کارگاه مکانیک خودرو برای رشته های فنی وکاردانش احداث گردد.چه اتفاقی روی داد وچه کسانی نظر اقای واحدی را تغییر دادند.خدا میداند........
عباس میرزائی
+++++++
ضمن آرزوی غفران الهی برای آقا مرتضی و اجر و صبر برای والدین مصیبت زده
با توجه بیش از 2 میلیون زایر ، هیات امنا و نماینده محترم باید مشکلات امام زاده را از طریق درآمد خودش تامین کنند
من شنیدم آقای باهنر به هیات امنا امام زاده گفته شما اگر با اینهمه زایر نمیتوانید مشکلات اینجا را حل کنید مشکل از شماست ، شما برذوید تا یک کار بلد بیاید راس این کار
خیلی جالبه که بجای اینکه بادرود و مردمش از امکانات امام زاده استفاده کنند ، شهرداری بادرود باید زباله هایش را جمع کند ، بهداری بادرود باید بیمارانش را درمان کند ، خیرین بادرود برای زایرین خدمات رفاهی درست کنند و ......
چرا هیات امنا و نماینده اجازه نمیدهند بخش خصوصی وارد شود هم مشکلات زایرین حل شود و هم کمک به توسعه بادرود شود
نقدی

کاشیکاری ناهمگون


http://badroodi.persiangig.com/2%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C.jpg


باهمت آستان مقدس حضرت آقاعلی عباس بادرود کار کاشیکاری ایوان وسردرب ورودی اصلی آستان مقدس آغاز شد.

ضمن تشکر ویژه از تلاش مدیریت این آستانه که تصمیم بر اتمام پروژه ای نیمه تمام گرفتند که با تأسف مدیران قبلی در مرامشان نبود تا پروژه های مدیران قبل تر را تکمیل کنند، اما بالاخره این طلسم توسط آقای روان شکسته شد وتصمیم بر اتمام پروژه ای دارند که به نوعی دروازه ورود به صحن اصلی آستان مقدس می باشد.که از طرف خود وکاربران از همت این بزرگوار سپاسگزاریم.

اما ای کاش برای انجام این پروژه از معماران ومهندسین معماری وهنر مشاوره گرفته می شد تا اکنون که با صرف هزینه های هنگفت مقرنس کاری وکاشیکاری این مجموعه در حال احداث می باشد ، تناسب طرح ونقش ورنگ را با سر در ایوان ورودی با حرم ویا کاشیکاریهای گنبد وگلدسته ورواقها می داشت. در طرح قابل اجرا در سردر ورودی در حال احداث هیچ سنخیتی از لحاظ رنگ کاشیها ونیز طرح اسلیمی آن با بقیه ی معماری آستانه ندارد.

در خاتمه پیشنهاد میشود بخشی از زندگینامه وزیارتنامه این بزرگواران برروی کاشی در طرفین این در ورودی حک گردد تا زائران ومسافران از همین ابتدای ورودی هم سلام وارادت خویش را به آقا معروض دارند وهم با زندگینامه این بزرگواران آشنا شوند.

http://badroodi.persiangig.com/1%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C.jpg

نظرات کاربران گرامی:

ابیانه میگه: اگه این سر درب بانی نداشت روان هم نمیتونست این کار رو انجام بده مطمئن باش میرانقبلی بیش از روان کار انجام دادن برید بشمارید وتحلیل کنید . نکن اینکارا رو

عجب......... با تماس با اداره اوقاف بادرود باخبر شدیم از محل اعتبارات خود آستانه در حال انجام است . این بانی گرامی کیه وکجاس؟؟ لطفأ معرفیش کنید
+++++
بچه محل پروینی میگه:
سلام....از پیگیریهای شما و اطلاع رسانی شما تشکر ....دیگه در بادرود هرکاری که در دنیا نمیشه کرد در این دیار عزیز انجام میدن و هیچ کس هم پیگیر نمیشه یکی هم که پیگیر باشه پدرش و در میارن از ترس اینکه طرف کاری انجام بده و محبوب باشه در بادرو نسبت جمیعتش به کل ایران سیاست غوغا میکنه وهرکوم دلشون بخوان انجام میدن و مردم و مثل موش ازمایشگاهی کردن خدا به ماها رحم کنه و به سردمداران سیاست ......فقط بدانن ان دنیایی هم وجود دارد ......از این نقد ها هم امیدورام نتیجه ای برسید

فاطمه جیجو تنها مامای سنتی بادرود


مطلبی از وبلاگ بادآباد(باتشکر از ابراهیم ماهیان برای تهیه این گزارش)


فاطمه جیجو شاهد تولد بیش از نیمی از کودکان بادرود بوده است


فاطمه جیجوی81 ساله ،ماماگری سنتی را از مادرش راضی ماما یاد گرفته است


مادر بزرگی به نهایت خوش رویی در یک عصر پاییزی پذیرای ما شد،در اتاقی که مانند اتاق های جدید نبود و از تجملات فراوان ،خالی بود و به سبب درد پاهایش که سوغات زانو درد را به همراه داشت، جبر تخت را تحمل می کرد.این بار به سراغ فردی رفتیم که نامش به همان نام معروف در شهر است و آن نام جیجو یا فاطمه جیجو می باشد.

به منزل مرحوم عباسعلی قاسمی رفتیم و در یک جمع گرم خانوادگی مصاحبه ای با مامای دیروز بادرودی داشتیم .کربلایی حاجیه خانم فاطمه جوانی که در دوم تیرماه سال 1311 در بادرود به دنیا آمد و بعد از طی کردن دوران کودکی در همان نوجوانی دستیار مادر مرحومش راضیه خانم معروف به راضی ماما در زایمان نمودن زنان منطقه شد.

فاطمه از دوران سخت زنان در زایمان دائره المعارفی قطور داشت اما انگار روزگار و کهولت سن امانش را مقداری بریده بود ،اما چنین گفت:

یکی زایمان می کرد و ما هم همراه وی بودیم از اولین لحظه آغاز درد زایمان تا زمانیکه فرزند را به دنیا می آوردم به صورت شبانه روز در منزل مادر حامله بودم و گاهی این وضعیت تا چهارشبانه روز ادامه داشت و همرا وی راه می رفتم و او را دعوت به آرامش می کردم گاهی ماساژش میدادم و گاهی شکمش را چرب می کردم تا فرایند زایمان را تسریع نمایم !البته بعد از آن چهار روز هم برای حمام کردن مادر وکودک بازهم به منزل نوزاد می آمدم.

در این میان، زایمان هایی هم بودند که راحت انجام می شد و دو ساعته به خونه بر می گشتم و گاهی در منزل تا می خواستم یک چای بخورم مجددا برایم خبر می آوردند که بانوی دیگری درد زایمان دارد و چای را تمام نمی خوردم که به نجات مادر و کودک می رفتم.

در مدت نبودنش در منزل، همسر کلیه کارهای درون منزل را بر عهده داشته و می گفت:خدا رحمتش کند هیچ وقت بخاطر نبودنم در منزل شکایت نکرد حتی آشپزی و امور خانه را نیز انجام می داد.

برای زایمان های پسر شیرینی می گرفتم که به آن سرنافی می گفتند و پنج ریال به من پاداش می دادند و این پنج ریال معادل چهار و نیم کیلو گوشت امروز بود!

خبری از سونو گرافی یک بعدی تا هزار بعدی نبود و  راز دختریا پسر و تولد را خدا بهتر می داند! و با معاینه مادران حامله جنسیت فرزند آنها را می گفتم و از سه ماهگی به بعد بهتر تشخیص می دادم و به تجربه برایم اثبات شده بود که اگر مادری در روی شکمش احساس سردی  و یخی می کردم فرزندش دختر بود و اگر گرم و داغ بود پسر می زایید،دخترها را از ماه اول تشخیص می دادم و پسرها را از ماه سوم!


گاهی اوقات تا هفتاد و دو ساعت بر بالین مادر بیدار بودم و در این مدت با حرف زدن و بیان خاطرات شیرین ،مادر باردار را در شرایط شاد نگه می داشتم و در سن بیست و دو تا بیست وپنج سالگی بود که به صورت مستقل مادری را در زایمان همراهی کردم و اولین فردی را که به صورت مستقل به دنیا آورد مرحوم محمد علی حسنیان بود.

در نگاه اول و براساس مشاهده و تجربه مادران حامله به این نکته پی می بردم که او را می توانم در زایمان کمک کنم یا نه و در صورت نتوانستنم می گفتم که او را به شهر(کاشان) ببرند و خودم هم همراه اونها به شهر و بیمارستان می رفتم و در یکی از این مراجعه ها  مادری را که بردیم به علت جابجا شدن فرزندش درد زایمانش کاسته شد و پرستاران بیمارستان به من خلق تنگی نمودند و تا آنها رفتن بیرون به مادر حامله که به پهلو خوابیده بود گفتم: به پهلوی دیگر بخواب و به محض خوابیدن به پهلوی دیگر و جابجا شدن جنین درد زایمان آغاز شد و کودک به دنیا آمد و پرستاران سراسیمه از من می خواستن که بگوییم چه بلایی بر سر این مادر آورده ام!!.

کمتر کسی بود که در آن روزگار مهارت من را در به دنیا آوردن کودکان داشته باشد و اجرت زایمان ما هم از دو ریالی شرو ع می شد تا دو تومانی!و اگر دوقلویی به دنیا می آوردم و هر دو پسر بودند در پول بازی می کردم!

بهش گفتم که چرا به شما جیجو می گویند ؟ خنده ای مادر بزرگانه کرد و گفت:در خانه های قدیم تعداد آدم هایی که با هم زندگی می کردند زیاد بود و خانه ها بزرگ بود،نه مثل امروز هم تعداد کم است و هم خونه ها قفس!در همون خونه که من زندگی می کردم خاله ام که اسمش فاطمه بود زندگی می کرد و یکی دیگر از خاله هایم که دخترش فاطمه بود نیز زندگی می کرد و من هم اسمم فاطمه بود، یعنی در یک خونه سه دختر فقط به نام فاطمه بود که من از لحاظ سنی کوچکتر از همه بودم و به من فاطمه جیجو می گفتند که معنیش این بود فاطمه کوچک که بعدش به اسم فاطمه جیجو و نهایت جیجو معروف شدم!


ba1676

جیجو، طبیبان را قبول دارد ولی با پوشک بچه به اصطلاح مای بیبی مخالف است و موافق سرسخت قنداق کردن بچه هاست و همچنان معتقد است بچه هایی که قنداق می شوند از پاها و ستون فقرات صاف تری برخوردارند و کودکان از مواد شیمیای و مصنوعی دور تر هستند و کودکان قدیم باقابلیت تر بودند!

جیجو چنین ادامه داد:گاهی در حمام برای مادر و نوزادی بودم که خبر می آوردند که مادر دیگری درد زایمان دارد که آن مادر را به فردی دیگری که سررشته ای تجربی  از محافظت خانم زانو داشت می سپاردم  و به خانه قابله دوم می رفتم!

حاجیه خانم فاطمه جوانی از ناحیه  یک چشم به علت سرخک  از شش ماهگی معلول بوده است ولی با همان معلولیت در شب ها با نور کم برای بچه ها کهنه دوزی کرده و بابت آن یک ریال اجرت می گرفته است و همزمان با این اشتغال و ماما بودن هر ساله یک جفت قالی شش متری می بافته و مادر یازده بچه نیز بوده است که چهارتای آنها به دلایل بیماری های دوران قدیم فوت کرده اند.

خانم جوانی روز ، شب ، عید ،سیزده بدر،تاسوعا ،عاشورا ،عروسی و عزا نداشته و در همه حال برای مردم این شهر بوده است و دعای خیر مردم شهر را عامل سفرهای خود به مکه و کربلا و سوریه می داند .

وی در آشپزی  سر و سری در کوفته پختن دارد و همچنان علاقمند به کباب ماهی تابه و گاهی پفک است و در طول خدمت بی منتش با یاد خدا کارها را شروع نموده است و بیمه این سالهایش را صلوات بر محمد و آل محمد(ص) می داند.

دختر و پسر را هدیه الهی مداند و فرقی در آنها نمی بیند ولی از حجاب و ایمان امروزی چندان دل خوشی نداشت و گفت:قربون اسلام نگه داشتن مردم!

حاجیه خانم فاطمه جوانی در کارنامه فوق العاده اش صدها نوزاد ثبت شده اند که در بین آنها می توان پزشکان شهر،مهندسین،بزرگان،اساتیددانشگاه،کارکنان دولت،فرهنگیان ،باغداران،کارگران و فرهیختگان واندیشمندان را می توان نام برد و در پایان با ابیات زیر ما را بدرقه کرد:

 

مسلمونون سه درد آمد به یک بار

کساتی و گرانی و غم یار

خداوندا زن زشتم را تو بردار

خرم میفروشم میدم طلبکار

**

هر جا پا نهادم پای امیدم به سنگ آمد

به هر کشتی پا نهادم سر راهم نهنگ آمد

با هر کس لاف یک رنگی زدم آخر دورنگ آمد

عکس وخاطره4


http://badroodi.persiangig.com/%D8%A2%D9%82%D8%A7%D8%B9%D9%84%DB%8C%20%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3.jpg


سال 1350 خورشیدی -کنار بارگاه قدیم حضرت آقاعلی عباس وشاهزاده محمد(ع).(عکاس حاج علی جیران)


پرسش از ما پاسخ  از شما

لطفأ بفرمائید دو نفر در عکس فوق چه کسانی هستند؟؟؟؟


 با سپاس از همه شرکت کنندگان نکته سنج:

عکس سمت چپ آقای عباس شفیعیان وفرد سمت راست یکی از دوستان وی از اهالی روستاهای کاشان است


عمر ما که به اینا قد نمیده ولی در کل کار جالبیه یاد آوریه خاطرات قدیمی

مسعود

+++++

ایش عبدالله گندمی نهه؟
محمد
+++++
خاطرات شما را از درون گرم میکند...
اما در عین حال شما را پاره پاره میکند.

یاد آوری خاطرات کار زیبایی است وقتی در هیاهوی زندگی گم میشوی ، دیدن یک عکس ،کودکیهای شیرینت را به یادت می آورد و غرق لذت میشوی...
ممنون از ابتکارتان.
مسافر
+++++
فک میکنم یکیش باید شهید صادقی باشه
دیماه
+++++
سمت چپی عباس شفیعیان
ای نفر
+++++


استخر شنای بادرود،نعمت فراموش شده


http://badroodi.persiangig.com/Picture%201441.jpg

یکی از زیباترین وبهترین اماکن تفریحی،ورزشی بادرود استخر شنای تلاش این شهر می باشد. گرچه با تأسف آنگونه که باید وشاید استقبال خوبی از این مجموعه نشده ولی بد نیست با اهمیت ورزش و آبدرمانی در پیشگیری از بسیاری از دردهای مفاصلی آشنا شویم تا قدر این نعمت بزرگی که با تلاش دکتر باغبانیان نماینده وقت وهیئت رئیسه دور دوم شورا به استفاده از امکانات به روز استخرهای ایران ساخته شده آشنا شویم.


http://badroodi.persiangig.com/Picture%201444.jpg

آب درمانی و خواص اعجاب انگیزش یکی دیگر از ریشه های گرایش به شنا است که استفاده از آن جهت درمان به زمانهای گذشته بر می گردد. در آن زمان جهت بدست آوردن آرامش و رفع خستگی یا برای درمان برخی از بیماریهای خود از آب درمانی استفاده می کرده اند . در هنگام قرار گرفتن یک جسم در آب به اندازه وزن حجم آبی که جابجا می شود. از وزن جسم کاسته می شود. از ویژگی فوق ( کاهش یافتن وزن اندام در آب ) می توان جهت اهداف درمانی استفاده نمود. بنابراین از اثرات مستقیم آب درمانی می توان به این موارد اشاره نمود:

جلوگیری از تحلیل رفتن عضلات

رفع محدودیت حرکتی و یا پیشگیری از آن

جلوگیری از پوکی استخوان

پیشگیری از ایجاد انحراف در ستون فقرات

ایجاد روحیه نشاط و شادابی

پیشگیری از رسوب سنگ در کلیه ها و مجاری ادرار

کارکرد بهتر کلیه ها

افزایش حجم تنفسی و کارکرد بهتر ریه ها

کاهش اسپاسم

کاهش درد

افزایش حرکت روده ها و جلوگیری از یبوست

تقویت عضلات

ایجاد روحیه اعتماد به نفس و ایجاد روحیه قدرتمندی برای انجام کارهای روز مره بخصوص در افراد نخاعی

ارتقاء بهداشت پوست و مو و جلوگیری از ایجاد زخم فشاری





http://badroodi.persiangig.com/Picture%201445.jpg

استخر شنای بادرود همه روزه بجز روزهای آدینه از ساعت 3ونیم بعداز ظهر تا 9 شب باز و روزهای زوج ویژه آقایون وفرد ویژه ی خانمها می باشد.

 بامید استقبال گسترده شهروندان از این مجموعه ی زیبا


نظرات کاربران گرامی.....

سلام ذبی جان همه جا عرفه استخر روزای جمعه باز کنن چون استقبال بیشتری ازش میشه و ملت وقت ازاد بیشتری دارن ولی توی باد برعکسه و روزای جمعه استخر تعطیله! فکر کنم اگه روز جمعه باز باشه حداقل در نوبت بعد از ظهر استقبال بهتری بشه ضمنا شرایط اقتصادی یکی دو ساله اخیر هم بی تاثیر نبوده بهتره مسئولین یه مقدار قیمتها رو بیارن پایینتر تا مردم در توانشون باشه از خواص اب درمانی استفاده کنن
آشنا
++++++
سلام. بهتر نیست مسئولان اداره کار تصمیمی برای این استخر بگیرند که مثل سایر شهرهای بزرگ سانس رو بردارند و با افزایش قیمت بلیط استخر و بدون محدودیت زمانی اجازه حضور به مردم رو بدن؟
صددرصد برداشتن محدودیت زمانی در سانس ها حتی اگر با افزایش قیمت هم روبرو باشد باز شاهد بهترشدن آن خواهد شد و هیچ شلوغی دربر نخواهد داشت.
در ضمن راه اندازی جکوزی هم میتونه یکی از عوامل افزایش استقبال از این استخر باشه
بادآباد
+++++++
افرین بر مرد روزهای سخت....اما من یادم زمانی در بادرود استخری نبود ونزدیکترین استخر به بادرود استخر نطنز بود و زمانیکه استخر نطنز بود به گفته مسولسن استخر نطنز بیشتر درامدشان از همین مردم شهر بادرود بود حتی یادمه یه سری بچه های بادرود با موتور میرفتن استخر نطنز حال که چنین استخر زیبایی در شهر بادرود زده شده وکنار خانه های خودمان زده شده مورد کم لطفی قرار گرفته حال اگر نبود همینهایی که نمیرن بیاو ببین چه انتقادهایی میکردن حال مردم شهر بادرود بیایید دست در دست خویش نهیم تا چیزایی که به بادرود میدهن حداقل پس گرفته نشود شاید با نرفتن ما بادرودیها همین یک استخر هم تعطیل شود در همان کف استخر بمانبم و باز نطنز نطنز نطنز نطنز نطنز به هوش باشید شهر بادرو.د
بچه محل پروینی
+++++++
آقا ذبیح ازت ممنونم.... دمت گرم
ح-آ
++++++
با سلام خدمت آشنای گرامی در جواب نظر اولتون بگم که ماهم در 1.5 سال اول روزهای جمعه 5 تا سانس داشتیم ولی متاسفانه استقبال نمی کردند و به 5 شنبه موکول شد و در باره کاهش قیمت بلیط خدمتتون عارضم که کمترین قیمت بلیط استخر درجه 3 توی استان حداقل 12000تومانه و مبلغ 3000 تومان واقعاً کم و ناچیزه و ما به فکر درآمد زایی برای خودمون نیستیم ، همینکه بتونیم از عهده مخارج و حقوق پرسنل بر بیاییم بازم خوبه شما بیاید در حضور مدیریت استخر کلیه هزینه های جاری رو ملاحضه نمایید حداقل در ماه بین 3.5 تا 5 ملیون تومان متغیره در ضمن به بخش کارگری تخفیف داده میشه که میتونی بیای و از شرایطش آگاه بشی.
با تشکر
مدیر ورزشگاه کارگران
++++++
یاد مرد روزهای سخت بادرود دکتر باغبانیان بخیر
بخدا قسم اگر نبود همت والای دکتر ،بادرود را چه به استخر یادمه مدیرکل کار در محل احداث اسخر بادرود گفت در استان شهرستانهایی داریم که جمیعت کارگری آنها چندین برابر شهرستانه ولی استخر ندارند
ماندنی گفت اصفهان مرکز استان اصفهان یک استخر کارگری داره ولی در اینجا هم نطنز داره و هم بادرود
بادرودی
++++++

مرگ بر جاده مرگ


در هفته گذشته جاده مرگ – بادرود به کاشان بازهم جان عزیزی را گرفت وچراغ پر فروغ خانه ای را در اریسمان خاموش نمود.داستان این جاده با وعده ووعیده های سرخرمنی مسئولین شهرستان واستان و حتا کشوری دیگر تکراری وخسته کننده شده است. وکلنگهائی که بیهوده بر زمین سرد ابتدای این جاده بارها کوبیده شده انگار تلنگری است برای بیدار باش حضرت عزرائیل که او هم باور داشته صداقت در اجرای باند دوم این جاده به بوته فراموشی سپرده شده وای کاش مسئولین والامقام استان وکشور اندکی خود را جای خانواده داغدار امثال شفیعی ها می گذاشتند تا بدانند داغ عزیزی به علت اهمال یا عدم راستگوئی مسئولان چقدر دردناک وسخت است.

بامید روزی که تیتر تارنگارهای منطقه این باشد که«باند دوم جاده بادرود-کاشان به بهره برداری رسید»

++++++

نظر کاربران گرامی


بادرودی میگه: بایدبگم که انسان خودش باید احتیاط کنه نه جاده همش تقصیر جاده و راه و ... نگذارید ایشون خوابش برده تقصیر جاده چیه؟

درود: درسته احتیاط شرطه اما تصور کن اگه جاده دو بانده می بود وراننده محترم حتا بخواب هم میرفت آیا ماشین کامیونی از روبروی جاده دوبانده می اومد که شاخ به شاخ با ماشین مقابل بشه/؟؟

بارش باران بادرود 8 برابر سال قبل

امسال بارش رحمت واسعه الهی هم در اواخر دومین ماه پائیز چه خوب وزیبا شروع شد.بارش باران این چند روزه 33 میلیمتر بوده که نسبت به سال زراعی گذشته مشابه 8 برابر شده است . از ابتدای پائیز سال گذشته تا اول آذر تنها 4 میلیمتر بارندگی بود که امسال در همین زمان تا به امروز 33 میلمتر بارندگی بوده است.

بارش باران که از شامگاه روز سه شنبه 28 آبان آغاز شد تا صبح روز آدینه ادامه داشت. ایزد بزرگ را سپاسگزاریم از این همه نعمت

سپاسگزار مردم همیشه مهربان

http://badroodi.persiangig.com/DSC_0527.JPG

عاشورای 92



http://badroodi.persiangig.com/IMG_5409.JPG

عاشورای91

بادرود وعرض ادب

 بدینوسیله از طرف خود و عمو زادگان عزیز وهمه بازماندگان وبیوت صولتیان،قاسمپور،صابری،عصمتی ،طالبی و اکبری حسینیه مراتب سپاس وتقدیر فراوان خویش را تقدیم همه عزیران وسروران گرامی میداریم که با حضور خویش ویا با ارسال تفت وتاج گل، پرده تسلیت، تلفنی ،پیامکی ، ارسال کامنت در وبلاگهای محلی ویا به هر طریق ممکن در غم فقدان عموی عزیزمان تشریک مساعی نمودند کمال تقدیر وسپاس خویش را پیشکش نموده وبویژه از مشارکت بی نظیر وگسترده مردم در مراسم ترحیم این عزیز درهوای بارانی عصر آخر آبان نهایت تقدیر وتشکر خویش را ارزانی داشته وامیدواریم بخش کوچکی از محبت شما مردم بزرگ را در مراسم شادی وسرور جبران نمائیم

کوچک شما: ذبیح اله صولتیان