بادرود-پایتخت تاریخی فلات مرکزی

بادرود- چهارمین مهد گردشگری مذهبی ایران

بادرود-پایتخت تاریخی فلات مرکزی

بادرود- چهارمین مهد گردشگری مذهبی ایران

دیدنی های بادرود

وبلاگ تصاویر زیبا ودیدنی بادرود  راه اندازی شد.در این وبلاگ مجموعه عکسهائی از تاریخ ،محصولات کشاورزی،وفرهنگ وآداب وسنن منطقه تاریخی بادرود به نمایش در آمده است .مخاطبین محترم جهت تماشای این وبلاگ به آدرس ذیل مراجعه فرمایند.(با کلیک برروی وبلاگ عکسهای زیبای بادرود در لینگ منتشره در این وبلاگ به دیدن این مجله تصویری بروید) 

http://badroodahoora.blogfa.com/

تاریخ پرافتخار بادرود

 

 بادرود پایتخت تاریخی فلات مرکزی ایران

نوشته ذبیح الله صولتیان بادرودی

 

آنگاه که خورشید مقدس اسلام بر سرزمین بزرگ آریائیها نتابیده بود و ایرانیان متمدن آفریده های بزرگ طبیعت چون آب ، باد ، خورشید ، آتش و خاک را برای ادای تقدس به پروردگار خویش بر می گزیدند و گرد این آفریده های خالق سبحان به نیایش و تضرع می پرداختند ، ساکنین اولیه مرکز آریانشینان نیز عنصر مقدس باد را به عنوان یکی از آفریده های خدای سبحان برگزیدند و در 7000 سال پیش ضمن بوجود آوردن یکی از بزرگترین مرکز مدنیت تاریخ در فلات مرکزی ایران ( تحقیق در تپه باستانی ابوذر بادرود توسط گروه باستان شناسی ) همنوا با باد به راز و نیاز مبادرت ورزیدند .

« باد ، روز 22 هر ماه شمسی باشد و تدبیر و مصالح آن روز بدو تعلق دارد . نیک است در این روز نو بریدن ، نو پوشیدن و بر اسب نو سوار شدن » ( برهان قاطع )

 در سانسکریت اوستا اسم مخصوص پروردگار و ایزد مخصوص ، عنصر باد است و نخستین پروردگاری است که نذورات را می پذیرد . خدای باد بنا به اعتقاد کوشانیان ، احتمالاً از کلمه ایرانی« واته » (واد) ، یعنی عنصری را که ویو(وای) بر آن نظارت دارد مشتق شده است .

( کتاب شناخت اساطیر ایران نوشته جان هینلز )

 

در یشتهای اوستا از باد به نام وات و واد یاد گردیده که این کلمه امروزه در گویش بادرود به معنای باد به کار می رود . بدینسان بود که ایرانیان هفت هزار سال پیش ، برای این احترام به این الهه مقدس دیار بزرگ و متمدن خویش را باد نام نهاد و مردان نیک سرشتش به احترام این پدیده الهی چنین سرودند که :

                     سرشته شد چو گل ما ز آب و خاک باد  

                      میـان بـاد نشستـیم ، هر چه بـاد ! بـاد 

                       دلـی بـه بـاد مبـاد ، آشیاـنه طوفان

                        سرای مهر و محبت همیشه بـاد ،

باد در سال 1345 همزمان با تاسیس مرکز دهستان به بادرود تغیر نام یافت . این شهر از توابع استان اصفهان است که در 130 کیلومتری شمال آن و در طول شرقی 52 درجه و 2 دقیقه و عرض شمالی 33 درجه و 41 دقیقه در کوهپایه های کرکس و در 60 کیلومتری کاشان و 35 کیلومتر نطنز واقع گردیده است

بادرود در گذر تاریخ

بادرود بی شک یکی از کهنترین شهرهای فلات مرکزی ایران است،به نحوی که اقامتگاه بشرهنرمند و صنعتگر ایران پیش از تاریخ در این بخش بوده است . آنگاه که شش هزار سال قبل انسانهای دیگر نقاط در درون غارها و بصورت بدوی می زیستند ، مردم این دیار شهرنشینان آغازین تاریخ بوده اند که با دستان هنرمند خویش به ساخت ظروف مسی و سفالی زیبای که نقش عشق و زندگی بر آن حک شده بود می پرداختند . ( اکتشاف در تپه تاریخی سیاه بوم اریسمان بادرود سالهای 81-79 توسط گروه باستان شناسی دانشگاه فرایبورگ آلمان )

بادرود در کتب معتبر تاریخی

« روث وایت هاوس »در کتاب نخستین شهر ، از باد به عنوان یکی از چهارده شهر مهم دوران  دودمانی آغازین در 2500 سال پیش از میلاد نام برده است .

« دیا کونوف » در کتاب تاریخ ماد از حمله آشور نا سیراپال ( پادشاه آشور) به باد خبر داده است.

در اواخر قرن سوم هجری قمری بادرود یکی ازمراکز مهم بین راهی اصفهان – ری بوده است ( علائق النفسیه نوشته این رسته به سال 290 هجری قمری ) . در قرن چهارم هجری قمری از باد به عنوان دیر گچین یاد شده که منزلگهی آباد و منزه بوده است ( مسالک و ممالک نوشته ابراهیم اصطخری به سال 346 هجری قمری )  حسن ابن حسن قمی به سال 378هجری قمری درکتاب (تاریخ قم ) از باد به عنوان یکی از کاریزهای اصلی نام برده است . « سید واقف افشته ای » در وقف نامه خود که توسط « ابو بکر ابن احمد طهرانی » در سال 857 هجری قمری نگاشته شده ، حدود مزرعه ای گوشه را به قریه باد انتساب داده است . طبق نوشته هدایت اله افوشته ای در کتاب « نقاوة الاثار فی ذکر الاخیار » در سال 988 هجری قمری ( زمان سلطنت شاه تهماسب صفوی ) مردم باد توسط مرتضی قلی خان پرناک ، حاکم خراسان قتل عام گردیدند  . دهخدا  در فرهنگ نامه خویش پس از شرح مختصری از اوضاع جغرافیایی بادرود به قلعه خرابه ای به نام گبری که از آثار تاریخی این شهر بوده اشاره می نماید .

 از همه این منابع معتبر که بگذریم ، گویش محلی بادرود که ریشه در فارسی پهلوی دارد تنها گویشی است که به عنوان یادگار پیشینیان ایران کهن در این دیار به یاد مانده است.

آثار دیدنی وتاریخ بادرود 

از آثار تاریخی بادرود می توان به آستان مقدس حضرت آقاعلی عباس (ع) از فرزندان امام هفتم اشاره نمود .بارگاه این بزرگوار از بهترین شیوه ی معماری دوران معاصر از لحاظ گچ بری ،آئینه کاری وکاشیکاری برخورداراست .ایوان ورودی حرم به سبک معماری ایلخانیان با کاشیهای 7 رنگ زیبائی مزین گردیده است . گچ بری داخل گنبد آخرین اثر استاد رشتیان می باشد . آستانه دارای 400 باب زائر سرا با کلیه امکانات اولیه برای مسافران خسته کویر است . بازارچه ، حمام عمومی ، رستوران وانبار ظروف وفضای سبز زیبا ومناسب در جوار حرم مطهر از جمله امکاناتی است که در اختیار زائران قرار می گیرد .

گرمابه نوقه مربوط به عهد صفوی ، منزل وموزه تاریخی رهگشای (عهد قاجار) منازل زیبای محقق الوله ومعزی (مربوط بدوران قاجار) –قلعه کرشاهی ( دوران ایلخانیان) پرستشگاه آدینه ( دوران میترائیسم ) –آب انبار حاج جامعی ( عهد پهلوی ) از جمله آثار زیبای تاریخی این شهر زیبای کویری است .

  اقتصاد بادرود

مردم این دیار از طریق کشاورزی و اندکی دامپروری و صنایع ، به امرار معاش می پردازند .

در دشتهای سرسبز بادرود محصولات عمده ای همچون انار ، انجیر ، خربزه ، طالبی ، خیار ، انگور و ... برداشت می شود که این ارمغانی است ماحصل دستهای صبور و مقاوم ملتی که بیابانهای خشک را به دشتهای سرسبز و با طراوت مبدل ساخته اند . انار این شهر تحت عنوان « ارمغان بادرود » به علت مرغوبیت و طعم خاص خود هواداران بس زیادی را در بازارهای داخلی و خارجی به خویش جذب کرده است

هر ساله با شروع برداشت این میوه بهشتی ( آبان و آذر ) هزاران تن از این محصول ضمن بسته بندی راهی کشور های خارجی بویژه حاشیه نشینان خلیج فارس ، چندی از کشورهای آسیایی از جمله ژاپن و کشورهای اروپایی می گردد ، تا پیام رسان تلاش مردم سخت کوش این خطه باشد

هر ساله با شروع فصل برداشت انار در این بخش بالغ بر هفتاد درصد از انار های درجه یک در مراکز مخصوص صادرات انار بسته بندی و با کامیونهای ویژه ای مستقیما به کشورهای یاد شده صادر می گردد .

بالغ بر هزاروهشتصد هکتار از باغات این بخش به کشت انار اختصاص دارد که سالانه بالغ بر سی و پنچ هزار تن  محصول برداشت می شود . گرچه امسال سرما و یخبندان شدید بخشی از باغات انار این دیار را دچار خسران و ضرر نمود

از صنایع دستی بادرود می توان به صنعت فرش بافی اشاره کرد به نحوی که درب خانه هر بادرودی که ز صنایع دستی بادرود می توان به صنعت فرش بافی اشاره کرد به نحوی که درب خانه هر بادرودی که گشاده گردد چشمها ناگاه به تابلویی رنگارنگ که ماحصل دستهای هنرمندانه زنهای با ذوقی است که نقش عشق و امید را در میان تار و پودها به ترسیم می کشند ، خیره می گردد . فرش دستباف بادرود با نام « کاشان شادسر » یکی از شاهکارهای صنایع دستی ایران به عنوان تحفه ای دیگر راهی بازار کشورهای خارجی می گردد ، تا معرف این معروف باشد ک. گشاده گردد چشمها ناگاه به تابلویی رنگارنگ که ماحصل دستهای هنرمندانه زنهای با ذوقی است که نقش عشق و امید را در میان تار و پودها به ترسیم می کشند ، خیره می گردد . فرش دستباف بادرود با نام « کاشان شادسر » یکی از شاهکارهای صنایع دستی ایران به عنوان تحفه ای دیگر راهی بازار کشورهای خارجی می گردد ، تا معرف این معروف باشد که هنر نزد ایرانیان است و بس ....

بادرود با همه زیبائیهایش در محور گردشگری روستای رویائی ابیانه آماده پذیرائی از مسافران محترم از سراسر کشور است . بجز ماههای خرداد ، تیر ومرداد که هوا در این شهر نسبتأ گرم است .درمابقی فصول بادرود دارای بهترین ولطیف ترین هوای دل انگیزی است که درست در مرکز جغرافیایی کشور با اقامتی کوتاه وبیاد ماندنی می توان در این شهر اقامت گزید .

پارک تخت پادشاه بادرود

پارک تخت پادشاه 

تپه های موسوم به «ریق تخت پادشا» باارتفاع  14متر از خیابانهای اطراف با پوشش ماسه های زلال بادی در منتهی الیه شهر ودر مسیر جاده قدیم بادرود به نطنزوجاده کنونی بادرود به عباس آبادومهابادومحله معروف به شهرک صابریه واقع گردیده اند.

طرح احداث پارک برروی محوطه مذکور از سال 1361 ودردورانی که آقای جلوخانیان شهردار این شهر بود با غرس بالغ بر 2500 اصله نهال کاج در قسمت آماده سازی شده پارک شروع گردید  . این مجموعه 19 سال بعدیعنی درسال 1380 وبا آغاز به کار دوره اول شوراهای اسلامی شهر روحی دوباره بر کالبدش دمیده شد ومجموعه با تهیه طرح جامع وگسترش آن تا حدود 13 هکتار افزایش یافت .

مجموعه اقدامات انجام گرفته در پارک تخت پادشاه:

سال 1380-1382 به همت شهردار وقت آقای اکبر حائری واعضای دوره اول شورای شهر آقایان رحمت اله کیانوش،حسین احمدی، محمد فیروزیان، حسین فردوسی وحسین محمودیان وباسپاس از کلیه پرسنل زحمتکش شهرداری

تهیه طرح جامع وتسطیح محوطه ی پارک  - اجرای بخشی از جداول پیاده روها-طرح آبرسانی از منبع آب قدیم (خیابان اریسمان) تا پارک-ساخت بدنه سازی دیواره مشرف به بلوار سید مصطفی خمینی باسنگ لاشه چینی-ساخت پیاده روهای طرفین پارک-کشت بالغ بر 5000 اصله نهال کاج در پیاده روها وکمربندی اطراف پارک-ساخت وبهره برداری از بلوار سید مصطفی خمینی-

سال1382-1385 به همت شهردار وقت آقای مسعود آرانی واعضای دوره دوم شورای اسلامی شهر آقایان رحمت اله کیانوش-حسین احمدی – محمد فیروزیان،حسین مخلصی وذبیح اله صولتیان وباتشکر از کلیه پرسنل شهرداری

اجرای بالغ بر 6300 مترمربع سنگ فرش پیاده روها-ساخت سه عدد حوض-غرس بالغ بر 12000 اصله نهال ازگونه های اقاقیا،زیتون تلخ ومثمر،سرو وگل-اجرای 3 پایه تلسکوپی برج نوری 18 متری (باهمکاری سازمان میراث فرهنگی وباتشکر از پیگیریهای دکترباغبانیان نماینده محترم)-نصب 45 عدد نیمکت و25 عدد سطل زباله- ساخت 46 واحداستراحتگاه –اجرای 6 باب راه پله ورودی با سنگ تراورتن- تسطیح وساخت پارکینگ

سال 1385-1386 به همت شهردار آقای مجیدصفاری واعضای دوره سوم شورا آقایان حسین خاکیان – سیدعباس سیدی –حسین مخلصی – مجید کیانوش وذبیح اله صولتیان وبا تشکر از کلیه کارمندان شهرداری

اجرای بدنه سازی مشرف به میدان معلم وخیابان شهرک صابریه بطول 1360 مترمربع با سنگ مالون –ساخت 8 واحد سرویس بهداشتی – غرس بالغ بر 5500 اصله نهال از گونه های کاج وگل –اجرای شهربازی کودک- آغاز عملیات سینمای روباز(سایت جشنواره انار به همت سازمان میراث فرهنگی در 6500 مترمربع)-انعقاد قرارداد با بخش خصوصی برای ساخت بزرگترین شهربازی منطقه-برق رسانی به تمام واحدهای پارک

در مجموع از سال 1380 تا 1386 بالغ بر 000/000/700/3 ریال از محل اعتبارات شهرداری  در این مجموعه هزینه گردیده است.

روز باد

                                               روز باد

درفرهنگنامه ها به کرات در ایران باستان روز 22 هرماه خورشیدی راروز بادمی نامیدند .در کتاب برهان قاطع درباره روز باد چنین گفته است:(باد روز 22 هرماه شمسی باشد وتدبیر ومصالح آن روز بدو تعلق دارد .نیک است در این روز نو بریدن،نوپوشیدن وبر اسب نو سوار شدن ) روز باد در نزد ایرانیان دوران هخامنشی آنچنان فرخنده بود که بعنوان روز عید بزرگ تلقی می شد .در برخی از اسناد علت نامگذاری شهر بادرود را که قبلأ«باد» بوده است برگرفته از فرخندگی این روز مبارک دانسته اند.بدین بهانه اسامی 31روز ایرانی رادرگاهشمار فرهنگ این سرزمین مرور می کنیم.

جدول نام روزهای هر ماه در گاهشماری ایرانی

مانـَک

اوستایی

پهلوی

پارسی

هستی بخش بزرگ دانا

اهورامزدا

اورمزد

هرمَزد

1

اندیشه نیک

وهومنه

وهومن

بهمن

2

بهترین راستی و پاکی

اشاوهیشتا

ارتاوهیشتا

اردیبهشت

3

شهریاری نیرومند

کشتریا وریا - خشترا وئیریه

شهریور

شهریور

4

فروتنی و مهرپاک

سپنتا آرمئیتی

سپندارمت

سپندارمذ

5

تندرستی و رسایی

هئوروتات

خردات

خورداد  - خرداد

6

بی مرگی ، جاودانی

 آمرتات

امرتات

امرداد

7

آفریدگار

دزوه - دثوش

دزو ، دذوپت آتور

دی ، دی بآذر

8

آتش ، فروغ

اتر- آثرآت

اتور

آذر

9

آبها ، هنگام آب

اپم

آبان

آبان

10

آفتاب ، خورشید

هورخشئیت

خورشیت

خور - خیر - خورشید

11

ماه

ماونگه

ماه - ماذ

ماه

12

  ستاره تیر یا تیشتر ، ستاره باران

تیشتریه

تیر- تیشتر

تیر

13

جهان ، زندگی هستی - گیتی

گئوش

گوش

گوش

14

آفریدگار

دزوه - دثوش

دذو ، دذوپت میتر

دی ، دی بمهر

15

دوستی ، پیمان

میثر

میتر

مهر

16

فرمانبرداری

سرئوش

سروش

سروش‌

17

دادگری

رشنو

رشن

رشن

18

فروهر ، نیروی پیشرفت

فره وشی

فرورتین

فروردین

19

پیروزی

ورثرغن

واهرام

ورهرام

20

رامش ، شادمانی

رامن

رام - رامشن

رام

21

باد  - هوا

واته

وات

باد

22

آفریدگار

دزوه - دثوش

دذو ، دذوپت دپن

دی ، دی بدین

23

بینش درونی - وجدان

دئنا

دین

دین

24

خوشبختی ، دارائی و خواسته

اشی - ونگوهی

ارت

ارد

25

راستی

ارشتاد

اشتات

اشتاد

26

آسمان

آسمن

آسیمان

آسمان

27

زمین

 زام

زمامیات - زامدات

زامیاد  - زمی  - زمامیاد

28

گفتار پاک

منتره سپنت

امهراسپنت

مانتره سپند - ماراسپند - مهرسپند

29

فروغ و روشنایی بی پایان

انغره - رئوچه

انیران

انارم - انیران

30

روز زیادی

31

 

اریسمان بادرود

  اریسمان بادرود شهر6500 ساله تاریخ

 

بنا به پیشنهاد مدیریت پژوهش‌های باستان‌شناسی ، محوطه‌ای باستانی اریسمان ˆ بادرود از تاریخ 25ˆ10ˆ73 به مدت پانزده روز مورد بررسی و شناسایی (بدون گمانه‌زنی قرار گرفت . تقریبا در 20 کیلومتری شمال خاوری شهرستان نطنزآبادی "اریسمان" (بخش بادرود) ، قرار گرفته است . اریسمان روستایی است آباد و در نخستین چشم‌انداز ، نه چندان کهن ، بیرون آبادی اریسمان منطقه سیاه بوم است . در یک دید همه به "سیاه‌بوم" از بازمانده‌ی کوره‌های ذوب فلز ، سرباره‌ها و گدازه‌ها پوشیده شده است ، از این روی بی‌هیچ گمان و تردید ، نمایانگر یک شهر صنعتی یا مرکز صدور فلز در دوران فلز در دوران پیش از تاریخ است . شهر صنعتی پیش از تاریخی "سیاه‌بوم" امروز نزدیک 4 کیلومتر درازا و 1.5 تا 2 متر پهنا دارد ، از این روی نمونه ایست ویژه در شهرها و مراکز تولید و صدور فلز در ایران باستان مهم‌تر این که سیاه‌بوم و این گونه شهرهای صنعتی در پیش از تاریخ ایران ، از تعداد انگشتان یک دست بیش‌تر تجاوز نمی‌کنند. ویژگی دیگر این که از دیدگاه زمین‌شناسی شیب GLzxy یا دشت سر بین 1 تا 5 درصد است که شیب دشت سر سیاه بوم 2.5 درصد است که این ویژگی ارزنده این منطقه است . در این شیب ملایم و تخت در دامنه رشته کوه‌هایی که بلندترین قله آن کرکس است سیاه بوم تا نزدیکی‌های آبادی اریسمان کشیدگی و گستردگی دارد. نمای کلی: سیاه بوم یا بیست و چمد تپه ، پشته ، برجستگی و بلندا را شامل می‌شود. پنج تا هفت تپه‌ی آن نزدیک 3 تا 4 متر بلندا دارند و بلندی پشته‌ها بین 1.5 تا 2 متر است . پشته‌ها چهارده تا هژده می‌باشند از سرباره جز پشته‌ها روی همه تپه‌ها بلندی و شیب آنها تا جلگه‌های زیر پای پشته‌ها و تپه‌ها پوشیده ار سرباره و گدازه‌ها و پس مانده‌ی فلزات است . این یک پارچگی سیاه بوم را تنها بستر خشک و بدون آب یک رودخانه که تقریبا در جبهه‌ی خاوری است ، نخستین آزمایش از سرباره‌ها ، به درستی نمایانگر این است که سیاه‌بوم را سرباره‌های سرب ، مس و آهن پوشانده است که از معادن کوه‌های کرکس به سیاه بوم آورده شده‌اند و پس از تجزیه و تصفیه و پالایش و ترکیب با دیگر فلزات یا به گونه‌ی به گونه‌ی شمش‌هایی چند به دیگر یا شهرها یا مراکز باستانی فرستاده شده‌اند در بررسی و شناسایی اریسمان به گونه‌هایی چند از این قالب‌ها برخورد گردید. جز سربارهها ، تیغه‌ها , int` تکه‌های سفالینه‌ی ظروف شکسته (دست ساز و چرخ ساز) شکسته کاسه‌های لب واریخته یا , RB` ، قالب‌های شکسته یا سالم سفالینی که بسیار ارزشمند هستند جای به جای دیده می‌شوند. تعیین تاریخ دقیق محوطه‌ی اریسمان بادرودبستگی تام و تمام به یک گمانه‌زنی و آزمایش سرباره‌ها دارد. اما با توجه به تمامی جوانب و به ویژه سرباره‌ها در یک تعیین تاریخ نسبی و قابل تغییر آن را از پیش از میلاد تا هزاره‌ای اول پیش از میلاد بشمار می‌آوریم . جز اریسمان ، مناطق اقبالیه ، قلعه سپید (طلسمی جان) تپه‌های و ارونق و خرم دشت نیز مورد بررسی قرار گرفتند که گزارش‌های آنها به سازمان میراث فرهنگی کشور تقدیم گردیده است

لباس محلی بادرود

لباس محلی بادرود   

 

عکسی از تصاویر لباس زیبای دختران  در ازمنه قدیم در شهر بادرود

افسوس که بادرود انار ندارد

یادش بخیر انار بادرود  

 

 

سالهای گذشته در چنین ایامی کشاورزان بادرودی آماده برداشت یاقوت سرخ این دیار می شدند ومسئولین محلی در حال برپائی مقدمات برگزاری جشنواره انار بادرود ، افسوس که بر اثر سرمای شدید زمستان گذشته کل 1700 هکتار باغات انار بادرود از بین رفت وآه حسرت از نهاد باغداران این منطقه برآمد واکنون مشکلات اقتصادی ناشی از عدم برداشت این میوه بهشتی از کشاورزان مظلوم این دیار برآمده وکسی رایارای کمک برای جیران بخشی از خسارات وارده ناشی از بین رفتن تنها معمر درآمد این سینه سوختگان تاریخ نیست

ایرج :بزرگ مرد آواز ایران

ایرج افتخار آواز ایران  

 مردی از دیار خالدآباد بادرود 

 حسین خواجه امیری، معروف به “ایرج” از پیشکسوتان آواز و موسیقی ایرانی در چند دهه‌ی گذشته به شمار می‌آید. وی متولد 11 دیماه 1311 در  خالد آباد بادرود است. خودش می‌گوید که از 6 سالگی علاقه به موسیقی رادر خودش کشف کرده و آواز می‌خوانده است.

وی در گفت‌وگویی تفصیلی با سرویس هنری خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، از تاریخ شفاهی موسیقی و زندگی خود و همچنین مسایل ومشکلات فراروی این هنر، سخن گفت که در ذیل می‌آید:
من در 11 دی ماه 1311 در خالد آباد بادرود، به دنیا آمدم، هم اکنون پنج فرزند دارم، سه پسر و دو دختر که پسر آخرم احسان، آهنگساز و خواننده است و استاد مشوق او خودم بوده‌ام و به زودی از او یک اثر قابل توجه روانه بازار می‌شود. پدربزرگم خواننده بود و ردیف می‌دانست. پدرم هم ردیف ها را از او یاد گرفت ومن هم از پدرم. از 6سالگی آواز می‌خواندم و عاشق اینکار بودم، البته از تعزیه خوانی هائی که به مناسبت های مذهبی در محله ها آواز می‌خواندند هم نکات زیادی را فرا گرفتم طوری که در کلاس دوم ابتدایی یعنی 8 سالگی ردیف ها را می‌دانستم، تا کلاس 6 ابتدایی که برای ادامه تحصیل به تهران آمدیم.
من آن زمان به وسیله حمید وفادار به شادروان ابوالحسن صبا معرفی شدم. 2 سال در محضر استاد آموزش دیدم و سپس به وسیله او به رادیو معرفی شدم و چون معرفم استاد صبا بود از من امتحان نگرفتند. آن زمان ضبط صوت نبود و صدا مستقیم پخش می‌شد من جزء خوانندگان این رادیو بودم بعدها هم وارد ارتش شدم.
شب های جمعه ارتش برنامه‌ی موسیقی داشت که من اجرا می‌کردم بعد هم رفتم افسر شدم تا اینکه با درجه سرهنگ دومی باز نشسته شدم. در آن زمان خوانندگانی چون دردشتی، قوامی،قمی، رشیدی، مرضیه، دلکش و روح بخش، گلپایگانی، و شجریان در رادیو آواز می‌خواندند.
ارتش هم با برنامه های من مخالفتی نداشت و در کنار این امر، با پیدایش سینما و تولید فیلم های فارسی که در آن همه نوع آهنگ اعم از غزل تصنیف محلی و‌ آواز ساخته می‌شدبه سمت موسیقی فیلم رفتم، 2 تا 3 تا هم پاپ خواندم که موفقیت آمیز بود یعنی به گونه‌ای می‌خواستم این موسیقی را هم تجربه کنم.
چون به مکمل بودن شعر و موسیقی هم اعتقاد روی همین حساب سعی داشتم شعرهای در جه یک را در آثارم به کار گیرم. آثار شعرائی چون تورج نگهبان، بیژن ترقی، ابوالقاسم حالت و البته کارهای مربوط به فیلم فارسی که شعرایش افرادی چون پورهاشمی، منزوی، شمسا و... بودند.
با اکثر آهنگسازان قدیمی کار کرده‌ام به جز “یاحقی” که از او آهنگی در رادیو نخواندم اما برای جبران قضیه در یکی از فیلمها، قطعه‌ای را از مرحوم یاحقی اجرا کردم.
آن موقع‌ها، کنسرت، زیاد متداول نبود چراکه مردم مستمرا از رادیو و تلویزیون موسیقی می‌شنیدند.
یادم هست کلاس ششم بودم که در یکی از فیلم های سردار ساکر هندی (بلبل مزرعه با بازی مرحوم مجید محسنی) آواز خواندم بعد هم که همکاری‌ام با محمد علی فردین - فکر می‌کنم در فیلم آقای قرن بیستم - شروع شد. این ارتباط چنان تنگاتنگ شد که هر جا که او بود من هم بودم و هرجا که من بودم او هم بود. مشوق اصلی من در این راه دکتر کوشان و سیامک یاسمی بودند برخی دوستان هنرمند در آن زمان نمی‌دانم روی حسادت بود یا دلسوزی که به من می‌گفتند تو خواننده برنامه گل ها هستی چرا درفیلم ها آواز می‌خوانی؟ اما من اعتقاد داشتم که طرفداران فیلم ها به مراتب صد ها برابر رادیو و تلویزیون بودند چون سینما آن زمان از اعتبار خاصی برخوردار بود.
همکاری متقابل من و فردین فوق العاده بود و در پیشرفت هم موثر بودیم، طوری که دریافت های ما نزدیک به هم بود. من آن زمان بابت هر آهنگ 7 هزار تومان می‌گرفتم، قریبا معادل یا نزدیک دستمزد بازیگر نقش اول.
به غیر از مجید محسنی و فردین به جای رضا فاضلی، رضا بیک ایمانوردی، منوچهر وثوق،‌ منوچهر صادقپور، ملک مطیعی و ... آواز خواندم. در این اجراها آهنگ ها قبل از فیلم تعیین می‌شد البته فردین خوب اجرا می‌کرد اما بقیه نه چندان.
فعالیت های موسیقیائی من در رادیو تا 2 ماه قبل از انقلاب تداوم داشت. از طرف رادیو و تلویزیون وقت هم کنسرت هایی را درخارج از کشور برگزار می‌کردم تا اینکه انقلاب اسلامی شد.
پس از انقلاب، از طرف تبلیغات اسلامی سفرهایی 11 ماهه را برای برگزاری کنسرت به کانادا، آمریکا، آلمان و سوئد آغاز و مجددا به ایران بازگشتم و دراین اجراها، موسیقی اصیل ایرانی را به بهترین نحو ممکن معرفی کردیم.